جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ملاقات با برادر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در این وقت برادرش عقیل به حضور علی (ع) آمد، علی (ع) را گریان دید، پرسید: چرا گریه می‏کنی؟ خداوند چشم‏های ترا نگریاند.

حضرت علی (ع) در پاسخ فرمود: برادرم! سوگند به خدا گریه‏ام در مورد قریش و طرفداران آنها است که راه گمراهی را پیمودند و از حق روی برتافتند، و به فساد و جهالت خود بازگشتند، و به وادی اختلاف و نفاق و در بیابان سرگردانی افتادند، و برای جنگیدن با من همدست شدند، چنانکه قبلاً برای جنگیدن با رسول خدا (ص) همدست گشتند، خداوند آنها را به مجازات برساند که رشته‏ی قرابت با مرا پاره کردند و حاکمیّت پسر عمویم پیامبر (ص) را از دست ما بیرون بردند، آنگاه بلند گریه کرد و فرمود: اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ، و این اشعار را به عنوان تمثیل خواند:

فَاِنْ تَسئَلِینِی کَیْفَ اَنْتَ فَاِنَّنِی++

صَبُورٌ عَلی رَیْبِ الزَّمانِ صَلِیبُ

یَعِزُّ عَلَیَّ اَنْ تَری بِی کَآبَة++

فَیَشْمُتُ عادٌ اَو یساءُ حَبِیبٌ

: «اگر از حال من بپرسی که چگونه‏ای؟، می‏گویم: در سختیهای روزگار صبر می‏کنم و در دشواریها بسر می‏برم، بر من سخت است که آثار اندوه در من دیده شود تا دشمن شادی کند و دوست ناراحت شود.