جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقایسه‏ای با جریان کربلا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از مطالب گذشته، شدّت مصیبت و مظلومیّت امیر مؤمنان علی (ع) و صبر و تحمّل طاقت‏فرسای او روشن شد، بلکه می‏توان گفت: بعضی از مصائب آن حضرت از مصیبت فرزندش امام حسین (ع) که هر مصیبتی در مقایسه با آن کوچک است، بزرگتر بود، به عنوان نمونه:

در کتاب «نَفَسُ المَهْمُومْ» که پیرامون وقایع عاشورا است، از طبری نقل کرده‏ایم که: شمر بن ذی‏الجوشن در کربلا حمله کرد و نیزه‏ی خود را به خیمه‏ی امام حسین (ع) کوبید و فریاد زد: آتش بیاورید تا این خیمه با اهلش را آتش بزنم، بانوان حرم صیحه زدند و از خیمه بیرون آمدند، امام حسین (ع) خطاب به شمر، فریاد زد: آتش می‏طلبی تا خانه‏ی مرا به روی بستگانم آتش بزنی؟ خدا ترا در آتش دوزخ بسوزاند.

ابومختف (یکی از واقعه‏نگاران جریان کربلا) می‏گوید: سلیمان بن راشد از حمید بن مسلم نقل کرد که گفت: به شمر گفتم: «عجبا، این کار برای تو صلاح نیست، آیا می‏خواهی دارای دو خصلت گردی؟ یکی اینکه مشمول عذاب الهی شوی، دوم اینکه کودکان و زنان را بکشی، آیا امیر تو از کشتن مردان خشنود نمی‏شود؟»

شمر گفت: تو کیستی؟

گفتم: به تو خبر نمی‏دهم که من کیستم، و ترسیدم که اگر خودم را معرّفی کنم او با خبرچینی خود در نزد سلطان (ابن‏زیاد) به من آسیب برساند.

در این هنگام مردی که بیشتر از من از شمر اطاعت می‏کرد، یعنی «شبث بن ربعی» به پیش آمد و به شمر گفت: ای شمر! سخنی زشت‏تر از سخن تو نشنیده‏ام، و در جایگاهی بدتر از جایگاه تو قرار نگرفته‏ام، آیا مأمور قتل کودکان و زنان شده‏ای؟!

حمید بن مسلم می‏گوید: گواهی می‏دهم که شمر با شنیدن این سخن، حیا کرد، و از سوزاندن زنان و کودکان که در خیمه بودند، متصرف گردید.

اینک می‏گویم: این شمر با اینکه فردی احمق و تهی مغز بود و حیا نمی‏کرد، در این مورد تحت تأثیر سخن شبث بن رَبعی قرار گرفت و حیا کرد و از سوزاندن خیمه منصرف گردید.

ولی آن کسی که کنار درِ خانه‏ی حضرت علی (ع) آمد، او و اهل خانه‏اش را تهدید به سوزاندن خانه با اهلش نمود و گفت: «سوگند به کسی که جانم در دست او است حتماً باید از خانه برای بیعت بیرون بیائید و یا خانه را بر روی شما به آتش می‏کشم».(1)

بعضی به او گفتند: «فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و فرزندان رسول خدا (ص) و آثار آن حضرت در خانه است»، پس گواهی می‏دهم که او تحت تأثیر این سخن قرار نگرفت و حیا نکرد و از تصمیم خود منصرف نشد، بلکه همانگونه که گفته بود، انجام داد.

و امیر مؤمنان علی (ع) کسی را نداشت که از او یاری کند و از حریم او دفاع نماید، جز اینکه طبق روایتی که نقل شده وقتی «زُبیر بن عوام» دید حضرت علی (ع) را با اکراه، کشان کشان به سوی مسجد می‏برند، دست به قبضه‏ی شمشیر برد، و فریاد زد:

ای گروه «قبیله‏ی بنی‏عبدالمطّلب!» آیا نسبت به علی (ع) چنین رفتار می‏شود و شما زنده هستید، و به عمر تندی کرد و شمشیر کشید تا بر او بزند، عمر شمشیر او را گرفت و بر روی سنگ کوبید و آن را شکست.


1) وَالَّذی نفسِی بَیَدِهِ لَتَخْرُجَنَّ اِلَی الْبَیْعَةِ، اَوْ لاحْرِقنَّ الْبَیْتَ عَلَیْکُمْ (شرح نهج‏البلاغه ابن ابی‏الحدید ج 6 ص 48)- مترجم.