باز بر اطراف باغ، در چمن گل عذار++
مجمره پر عود کرد، بوی خوش نوبهار
مقنعه بربود باد از سر خاتون گل++
برقع خضرا گشود از رخ گل پردهدار
سرو سهی ناز کرد، سرکشی آغاز کرد++
سنبل تر باز کرد نافهی مشک تتار
بوی بنفشه به باغ کرده معطر دماغ++
لاله چو زرین چراغ در دل شبهای تار
یا قلم من فشاند بر ورق گل عبیر++
یا در جنت گشاد خازن دارالقرار
یا مگر از تربت دختر خیر البشر++
باد سحرگه فشاند بر دل صحرا غبار
پردگی عصمتش پرده نشینان قدس++
کرده به خاک درش خلد برین افتخار
رفته به جاروب زلف خاک درش حور عین++
طره خوشبوی را کرده از آن مشکبار
ای فلک چنبری کرده ترا چاکری++
زهره ترا مشتری ماه ترا پیشکار
مام حسین و حسن فخر زمین و زمن++
همسر تو بوالحسن حیدر دلدل سوار
ای که به عصمت توئی مطلع انوار قدس++
از زلل و معصیت دامن تو بی غبار
ورد زبان ساخته نعت تو «ابنحسام»++
تا بودش در بدن مرغ روان را قرار
تا که بود نور و نار روشن و سوزنده باد++
قسم محب تو نور، قسط عدوی تو نار