جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مطلع انوار قدس

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

باز بر اطراف باغ، در چمن گل عذار++

مجمره پر عود کرد، بوی خوش نوبهار

مقنعه بربود باد از سر خاتون گل++

برقع خضرا گشود از رخ گل پرده‏دار

سرو سهی ناز کرد، سرکشی آغاز کرد++

سنبل تر باز کرد نافه‏ی مشک تتار

بوی بنفشه به باغ کرده معطر دماغ++

لاله چو زرین چراغ در دل شبهای تار

یا قلم من فشاند بر ورق گل عبیر++

یا در جنت گشاد خازن دارالقرار

یا مگر از تربت دختر خیر البشر++

باد سحرگه فشاند بر دل صحرا غبار

پردگی عصمتش پرده نشینان قدس++

کرده به خاک درش خلد برین افتخار

رفته به جاروب زلف خاک درش حور عین++

طره خوشبوی را کرده از آن مشکبار

ای فلک چنبری کرده ترا چاکری++

زهره ترا مشتری ماه ترا پیشکار

مام حسین و حسن فخر زمین و زمن++

همسر تو بوالحسن حیدر دلدل سوار

ای که به عصمت توئی مطلع انوار قدس++

از زلل و معصیت دامن تو بی غبار

ورد زبان ساخته نعت تو «ابن‏حسام»++

تا بودش در بدن مرغ روان را قرار

تا که بود نور و نار روشن و سوزنده باد++

قسم محب تو نور، قسط عدوی تو نار