جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مشرق عفت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در امشب فی الحقیقت معنی عصمت مجسم شد++

منور تا ز نور روی زهرا چشم عالم شد

درخشان آفتابی تافت رخ از مشرق عفت++

که در خاک قدومش بوسه زن عرش معظم شد

«الا یا ایها الساقی ادر کأسا» کز این شادی++

جهان پیر برنا گشت و خاک تیره خرم شد

میی گلرنگ زان خمخانه‏ام کن در قدح امشب++

که خاک پای مستان درش آئینه‏ی جم شد

رخ از کتم عدم افروخت آن فرخنده مولودی++

که از هستیش رکن عالم ایجاد محکم شد

دری رخشنده از دریای عصمت جلوه‏گر آمد++

که خلق از پرتو رخساره‏اش خورشید اعظم شد

شد از صلب محمد کوکب رخشنده‏یی تابان++

که از وی آدم خاکی ز کرمنا مکرم شد

خدا بر خاتم پیغمبران بخشود مولودی++

که در صبح ازل اسباب خلقت زو فراهم شد

جناب حضرت صدیقه‏ی کبری که درگاهش++

مطاف انبیا و قبله‏گاه اهل عالم شد

ز حسن ارتباط حضرتش با حیدر صفدر++

نبوت با ولایت متصل گردید و منضم شد

برای بوسه‏یی بر دسته‏ی دستاس درگاهش++

قد این گنبد وارونه مانند کمان خم شد

به وصفش اولیا را نیست حد نکته پردازی++

عجب نی گر ز «طائی» عقل مات و منطق ابکم شد