هر کس خطبههای آتشین حضرت زهرا (علیهاالسلام) را بررسی میکند از خود میپرسد:
فاطمه (علیهاالسلام) با چه کسانی حرف میزند؟
به سر چه افرادی فریاد میکشد؟
آنگاه با تداوم مطالعه و ارزیابی خطبهها، پاسخ خود را به دست میآورد که مخاطبین حضرت زهرا (علیهاالسلام):
عالمان و آگاهان بیتفاوت جامعه اسلامی.
شخصیّتها و بزرگان تطمیع شده مدینه.
اصحاب و یاران رفاه زده و قدرتطلب رسول خدا.
حافظان قرآن و حاملان وحی میباشند.
که در انحراف و غفلت و فراموشی، دست از ارزشهای الهی شستند و مرعوب و مضطرب، تسلیم ظلم شده، سکوت اختیار نمودند که حضرت
خطاب به آنها فرمود:
«اَنْتُمْ- عِبادُ اللّهِ- نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْبِهِ «شما ای بندگان خدا پرچمداران امر و نهی اوئید».
و حَمَلَةُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ «و حاملان دین خدا و وحی او هستید».
وَ اُمَناءُ اللّهِ عَلی اَنْفُسِکُم «و امینهای خدائید نسبت به خویشتن».
وَ بُلَغاؤهُ اِلَی الاُمَمِ «و مبلّغان اوئید به سوی امتها».
میپرسند مخاطبهای حضرت زهرا (علیهاالسلام) چه کسانند؟ خود میفرماید:
بندگان خدا (امّا ترسو).
پرچمداران امر و نهی (هماکنون ساکت).
حاملان دین و وحی الهی (حال تطمیع شده و بیتفاوت).
اسنانهای امین و پاک (امروز خیانتکار و وابسته).
مبلغان پر تلاش دیروز (ساکتهای منزوی امروز)(1)
آنگاه بندگان و مبلّغان و آگاهان ساکت را توبیخ میفرماید که چرا قدم در راه شیطان میگذارند و حقائق را انکار میکنند: فرمودند.
ثُمّ اَخَذْتُم تُورُونَ وَقْدَتَها، وَ تُهَیّجُونَ جَمْرَتَها «پس آتش گیرهها را افروختهتر میکردید و دامن به آتش میزدید تا آتش را شعلهور کنید».
وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشّیْطانِ الغَوِیّ «برای اجابت کردن بانگ شیطان گمراه آماده بودید».
وَ اِطْفاءِ اَنوارِ الدّینِ الْجَلِیّ «و برای خاموش نمودن انوار دین روشن خدا».
وَ اِخْمادِ سُنَنِ النّبِیّ الصّفِیّ «و افسرده کردن و ضعیف نمودن سُنن نبی برگزیده خدا».
تُسِرّوُنَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ «به بهانه کف گرفتن، شیر را زیر لب پنهان میخورید».
وَ تَمْشُونَ لِأهْلِهِ وَ وُلدِهِ فِی الْخَمَرِ وَالضّراءِ «و برای خانواده و فرزندان او در پشت تپهها و درختان کمین کردهاید».
سپس بر سرشان فریاد میکشد که چرا اینگونه ساکت شدید و به انحراف میروید؟
فَأنّی حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ؟ «پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شدید؟».
وَ اَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ؟ «و چسان پس از آن مرحله آشکار همکاری خود را نهفته کردید؟».
وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ؟ «و بعد از آن پیشقدمی، عقب نشستید؟».
وَ اَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟ «و بعد از ایمان شرک آوردید؟».
اَلا تُقاتِلُونُ قَوْماً نَکَثُوا اَیْمانَهُم وَ هَمُّوا بِاخْراج الرّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤکُمْ اَوّلَ مَرّةٍ اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ اَحَّقُ اَنْ تَخْشَوْهُ انْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ.
«در حالیکه قرآن میفرماید: آیا نمیجنگید با گروهی که عهد شکستند و خواستند رسول خدا را اخراج کنند با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارید در حالی که خدا سزاوارتر است که از او بهراسید، اگر که مؤمنید».
اَلا قَدْ اَری اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَی الْخَفْضِ «به هوش باشید که من میبینم به تنبلی و تنآسائی همیشگی دل نهادهاید».
و این واقعیت تلخ را همه مشاهده کردند که پس از سکوت و بیتفاوتی عالمان و آگاهان مدینه، حریم اهلبیت (ع) بیدفاع ماند و تودههای مردم با سکوت مبلغان و عالمان اسلامی به یأس و ناامیدی تن در دادند و با بیتفاوتی از کنار حوادث تلخ گذشتند و میدان را برای قدرتطلبان بیتقوی خالی کردند و در یک سیر ارتجاعی خطرناکی قرار گرفتند(2) که سر آغاز پیدایش حوادث ناگوار پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) گردید.
آخر ز چه ناله داشت زهرا (علیهاالسلام)++
بعد پدر از جفای اعداش
میدید که عهد خود شکستند++
بستند ز کینه دست مولاش
یک لاله تازه این همه داغ؟++
در سینه به جای دل چه دارد؟
بر قبر پدر فتاده از پای++
زهرا مگر از که شکوه دارد؟
ز انصار که یاریش نکردند؟++
بستند دَرِ کمک به رویش؟
یا زانکه زدی میان کوچه++
سیلی عوض فَدَکْ به رویش؟
1) در تهاجم سران سقیفه، همه تسلیم و منزوی گردیده و با ابابکر بیعت نمودند تنها امام علی (ع) بود که هرگز بیعت نکرد و در برابر تهدیدات ابابکر و عمر دوام آورد1. صحیح بخاری: محمد بن اسماعیل متوفای 256 هجری2. کتاب المغازی ج 5 ص 82 و 177. و. ج 3 ص 55: واقدی 207 هجری3. صحیح مسلم ج 5 ص 152 (باب الجهاد والسیر) و ج 2 ص 81: متوفای 261 هجری4. الامامة والسیاسة ج 1 ص 11. 13: ابن قتیبه متوفای 276 هجری5. مروج الذهب ج 2 ص 302: مسعودی متوفای 346 هجری6. تاریخ طبری ج 3 ص 208: طبری متوفای 310 هجری7. الکامل فی التاریخ ج 2 ص 327 و 331: ابن اثیر متوفای 606 هجری8. کفایة الطالب. کنجی شافعی ص 3709. شرح نهجالبلاغه. ابیالحدید ج 2 ص 1810. الصواعق المحرقة ص 13: ابن حجر متوفای 852 هجری11. عبداللّه بن سباء ص 112:.
2) سیر ارتجاعیسیر ارتجاعی در امّت اسلامی یک واقعیّت تلخ غیر قابل انکار استمنافقین و نفوذیهای منتظر فرصت حتّی در سالهای آخر عمر رسول خدا (ص) دست به تحرکات گوناگونی زدند تا جائی که مدینه تهدید میشد از این رو در حادثه جنگ تبوک، پیامبر (ص) علی (علیهالسلام) را در مدینه جانشین خود قرار دادند تا هرگونه تحرک دشمن را سرکوب نماید.پیامبر (ص) خود این خطر بزرگ را مطرح و با هشدارهای لازم مردم را در صحنه سیاسی نگه داشتند فرمود: لا تَرْجِعُوا بَعْدِی کُفّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُم رقابَ بَعْض«پس از من کافر نگردید که بعضی از شما گردن بعضی دیگر را بزنند»- صحیح بخاری ج 9 ص 63- طبقات الکبری ج 2 ص 184- مسند احمد ج 4 ص 76 و 349- کشف الأستار ج 2 ص 101- البیان والتبیین ج 3 ص 23- وفاء الوفاء ص 885- مسند احمد ج 2 ص 300، 408- مسند احمد ج 3 ص 18 و 28پس از رحلت رسول خدا (ص) نیز شاهد بودیم که بسیاری دست از اسلام ولایت و رهبری اهلبیت (ع) کشیدند و پیمان روز غدیر را شکستند و راه ارتجاعی و «ارتداد» پیمودند- اختصاص ص 84 شیخ مفید- سفینة البحار ج 1 ص 517و در تحلیل علل ارتداد و روی گردانی مردم، حضرت زید فرزند امام سجّاد (علیهالسلام) فرمودندوَاللّهِ لَو تَمَکّنَ القُوْمُ اَنْ طَلَبُوا الْمُلْکَ بَغَیْرِ التّعَلّقِ بِاسْمِ رِسالَتِهِ، کانُوا قَدْ عَدَلُوا عَنْ نُبُوّتِهِ«سوگند به خدا، اگر برای آن قوم، امکان داشت که بدون تعلّق و وابستگی به رسالت پیامبر (ص) خلافت را تصاحب نمایند، از نبوّت آن حضرت دست میکشیدند و انکار میکردند»- بیتالاحزان (ترجمه) ص 93: شیخ عباس قمّی.