جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

محاکمه عالمان و آگاهان ساکت

زمان مطالعه: 4 دقیقه

هر کس خطبه‏های آتشین حضرت زهرا (علیهاالسلام) را بررسی می‏کند از خود می‏پرسد:

فاطمه (علیهاالسلام) با چه کسانی حرف می‏زند؟

به سر چه افرادی فریاد می‏کشد؟

آنگاه با تداوم مطالعه و ارزیابی خطبه‏ها، پاسخ خود را به دست می‏آورد که مخاطبین حضرت زهرا (علیهاالسلام):

عالمان و آگاهان بی‏تفاوت جامعه اسلامی.

شخصیّت‏ها و بزرگان تطمیع شده مدینه.

اصحاب و یاران رفاه زده و قدرت‏طلب رسول خدا.

حافظان قرآن و حاملان وحی می‏باشند.

که در انحراف و غفلت و فراموشی، دست از ارزش‏های الهی شستند و مرعوب و مضطرب، تسلیم ظلم شده، سکوت اختیار نمودند که حضرت

خطاب به آنها فرمود:

«اَنْتُمْ- عِبادُ اللّهِ- نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْبِهِ «شما ای بندگان خدا پرچمداران امر و نهی اوئید».

و حَمَلَةُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ «و حاملان دین خدا و وحی او هستید».

وَ اُمَناءُ اللّهِ عَلی اَنْفُسِکُم «و امین‏های خدائید نسبت به خویشتن».

وَ بُلَغاؤهُ اِلَی الاُمَمِ «و مبلّغان اوئید به سوی امت‏ها».

می‏پرسند مخاطب‏های حضرت زهرا (علیهاالسلام) چه کسانند؟ خود می‏فرماید:

بندگان خدا (امّا ترسو).

پرچمداران امر و نهی (هم‏اکنون ساکت).

حاملان دین و وحی الهی (حال تطمیع شده و بی‏تفاوت).

اسنانهای امین و پاک (امروز خیانتکار و وابسته).

مبلغان پر تلاش دیروز (ساکت‏های منزوی امروز)(1)

آنگاه بندگان و مبلّغان و آگاهان ساکت را توبیخ می‏فرماید که چرا قدم در راه شیطان می‏گذارند و حقائق را انکار می‏کنند: فرمودند.

ثُمّ اَخَذْتُم تُورُونَ وَقْدَتَها، وَ تُهَیّجُونَ جَمْرَتَها «پس آتش گیره‏ها را افروخته‏تر می‏کردید و دامن به آتش می‏زدید تا آتش را شعله‏ور کنید».

وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشّیْطانِ الغَوِیّ «برای اجابت کردن بانگ شیطان گمراه آماده بودید».

وَ اِطْفاءِ اَنوارِ الدّینِ الْجَلِیّ «و برای خاموش نمودن انوار دین روشن خدا».

وَ اِخْمادِ سُنَنِ النّبِیّ الصّفِیّ «و افسرده کردن و ضعیف نمودن سُنن نبی برگزیده خدا».

تُسِرّوُنَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ «به بهانه کف گرفتن، شیر را زیر لب پنهان می‏خورید».

وَ تَمْشُونَ لِأهْلِهِ وَ وُلدِهِ فِی الْخَمَرِ وَالضّراءِ «و برای خانواده و فرزندان او در پشت تپه‏ها و درختان کمین کرده‏اید».

سپس بر سرشان فریاد می‏کشد که چرا اینگونه ساکت شدید و به انحراف می‏روید؟

فَأنّی حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ؟ «پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شدید؟».

وَ اَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ؟ «و چسان پس از آن مرحله آشکار همکاری خود را نهفته کردید؟».

وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ؟ «و بعد از آن پیشقدمی، عقب نشستید؟».

وَ اَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟ «و بعد از ایمان شرک آوردید؟».

اَلا تُقاتِلُونُ قَوْماً نَکَثُوا اَیْمانَهُم وَ هَمُّوا بِاخْراج الرّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤکُمْ اَوّلَ مَرّةٍ اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ اَحَّقُ اَنْ تَخْشَوْهُ انْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ.

«در حالیکه قرآن می‏فرماید: آیا نمی‏جنگید با گروهی که عهد شکستند و خواستند رسول خدا را اخراج کنند با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارید در حالی که خدا سزاوارتر است که از او بهراسید، اگر که مؤمنید».

اَلا قَدْ اَری اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَی الْخَفْضِ «به هوش باشید که من می‏بینم به تنبلی و تن‏آسائی همیشگی دل نهاده‏اید».

و این واقعیت تلخ را همه مشاهده کردند که پس از سکوت و بی‏تفاوتی عالمان و آگاهان مدینه، حریم اهل‏بیت (ع) بی‏دفاع ماند و توده‏های مردم با سکوت مبلغان و عالمان اسلامی به یأس و ناامیدی تن در دادند و با بی‏تفاوتی از کنار حوادث تلخ گذشتند و میدان را برای قدرت‏طلبان بی‏تقوی خالی کردند و در یک سیر ارتجاعی خطرناکی قرار گرفتند(2) که سر آغاز پیدایش حوادث ناگوار پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) گردید.

آخر ز چه ناله داشت زهرا (علیهاالسلام)++

بعد پدر از جفای اعداش

می‏دید که عهد خود شکستند++

بستند ز کینه دست مولاش

یک لاله تازه این همه داغ؟++

در سینه به جای دل چه دارد؟

بر قبر پدر فتاده از پای++

زهرا مگر از که شکوه دارد؟

ز انصار که یاریش نکردند؟++

بستند دَرِ کمک به رویش؟

یا زانکه زدی میان کوچه++

سیلی عوض فَدَکْ به رویش؟


1) در تهاجم سران سقیفه، همه تسلیم و منزوی گردیده و با ابابکر بیعت نمودند تنها امام علی (ع) بود که هرگز بیعت نکرد و در برابر تهدیدات ابابکر و عمر دوام آورد1. صحیح بخاری: محمد بن اسماعیل متوفای 256 هجری2. کتاب المغازی ج 5 ص 82 و 177. و. ج 3 ص 55: واقدی 207 هجری3. صحیح مسلم ج 5 ص 152 (باب الجهاد والسیر) و ج 2 ص 81: متوفای 261 هجری4. الامامة والسیاسة ج 1 ص 11. 13: ابن قتیبه متوفای 276 هجری5. مروج الذهب ج 2 ص 302: مسعودی متوفای 346 هجری6. تاریخ طبری ج 3 ص 208: طبری متوفای 310 هجری7. الکامل فی التاریخ ج 2 ص 327 و 331: ابن اثیر متوفای 606 هجری8. کفایة الطالب. کنجی شافعی ص 3709. شرح نهج‏البلاغه. ابی‏الحدید ج 2 ص 1810. الصواعق المحرقة ص 13: ابن حجر متوفای 852 هجری11. عبداللّه بن سباء ص 112:.

2) سیر ارتجاعیسیر ارتجاعی در امّت اسلامی یک واقعیّت تلخ غیر قابل انکار استمنافقین و نفوذی‏های منتظر فرصت حتّی در سالهای آخر عمر رسول خدا (ص) دست به تحرکات گوناگونی زدند تا جائی که مدینه تهدید می‏شد از این رو در حادثه جنگ تبوک، پیامبر (ص) علی (علیه‏السلام) را در مدینه جانشین خود قرار دادند تا هرگونه تحرک دشمن را سرکوب نماید.پیامبر (ص) خود این خطر بزرگ را مطرح و با هشدارهای لازم مردم را در صحنه سیاسی نگه داشتند فرمود: لا تَرْجِعُوا بَعْدِی کُفّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُم رقابَ بَعْض«پس از من کافر نگردید که بعضی از شما گردن بعضی دیگر را بزنند»- صحیح بخاری ج 9 ص 63- طبقات الکبری ج 2 ص 184- مسند احمد ج 4 ص 76 و 349- کشف الأستار ج 2 ص 101- البیان والتبیین ج 3 ص 23- وفاء الوفاء ص 885- مسند احمد ج 2 ص 300، 408- مسند احمد ج 3 ص 18 و 28پس از رحلت رسول خدا (ص) نیز شاهد بودیم که بسیاری دست از اسلام ولایت و رهبری اهل‏بیت (ع) کشیدند و پیمان روز غدیر را شکستند و راه ارتجاعی و «ارتداد» پیمودند- اختصاص ص 84 شیخ مفید- سفینة البحار ج 1 ص 517و در تحلیل علل ارتداد و روی گردانی مردم، حضرت زید فرزند امام سجّاد (علیه‏السلام) فرمودندوَاللّهِ لَو تَمَکّنَ القُوْمُ اَنْ طَلَبُوا الْمُلْکَ بَغَیْرِ التّعَلّقِ بِاسْمِ رِسالَتِهِ، کانُوا قَدْ عَدَلُوا عَنْ نُبُوّتِهِ«سوگند به خدا، اگر برای آن قوم، امکان داشت که بدون تعلّق و وابستگی به رسالت پیامبر (ص) خلافت را تصاحب نمایند، از نبوّت آن حضرت دست می‏کشیدند و انکار می‏کردند»- بیت‏الاحزان (ترجمه) ص 93: شیخ عباس قمّی.