جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مادر هستی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ماه من در پرنیان سرو روان می‏پرورد++

پرنیان از سرو و سرو از پرنیان می‏پرورد

پرورد گر ضیمران را بوستان این بس شگفت++

دلبر من بوستان از ضیمران می‏پرورد

گوئی از یک گوهرند عشق وی و حب بتول++

کان قرار اندر دل، این در تن توان می‏پرورد

دختر ختم النبیین زوجه‏ی حبل المتین++

آن که در یک آشیان، هفت آسمان می‏پرورد

از خدیجه دور نبود همچو زهرا دختری++

این چنین مادر بلی دختر چنان می‏پرورد

مادر هستی به جز دختر نمی‏آورد کاش++

این بود دختر اگر این خاندان می‏پرورد

از ازل بین دست قدرت این زن و آن شوی را++

آن برای این و این را بهر آن می‏پرورد

آری آری هست زهرا آن که در دامان خود++

لولو و مرجان به زیر طیلسان می‏پرورد

آید ار بر سفره‏ی فیضش صفورا سفره‏دار++

بر کلیم از «من و سلوی» آب و نان می‏پرورد

دستش از دستاس در ظاهر اگر آماس کرد++

آسیای دهر را دستاس سان می‏پرورد

ای مهین ناموس حق «طائی» بهر صبح و مسا++

در دهان از مدح تو دُر بیان می‏پرورد