با این شیوه میخواند مخالفان انقلاب را هماهنگ و امیدوار نموده، و طرفداران ترسو و بزدل را از صحنه خارج کرده و یاران صادق و مقاوم انقلاب را از میان بردارند، بلافاصله پس از رحلت رسول خدا (ص)، چون ابابکر در یکی از روستاهای اطراف مدینه بود و وجود او را ضروری میدانستند، عمر با شمشیر برهنه فریاد زد که پیامبر نمیمیرد، هر کس
بگوید پیامبر از دنیا رفت گردن او را میزنم، و با تهدید مانع انتشار خبر وفات رسول خدا شد تا دوستش از راه برسد(1)
آنگاه که کودتای نظامی را سازمان دادند و ورود و خروج از مدینه را ممنوع اعلان نمودند(2) آنها را که قصد فرار و خارج شدن از مدینه را داشتند ترور کردند و تبلیغات به راه انداختند که در تاریکی شب دچار جنزدگی شدهاند؟.
راستی سعد بن عبادة بزرگ قبیله خزرج را، جن در تاریکی شب کشته است؟ یا خالد بن ولید به دستور عمر؟ که با کشته شدن بزرگ و رئیس قبیله از خَزْْرَجیان برای ابابکر بیعت بگیرد؟(3)
چه کسانی به خانه فاطمه و علی (ع) یورش آوردند و فریاد زدند: وَاللّهِ لأحُرِقَنّ عَلَیکُم اَو لَتُخْرِجَنّ الَی الْبَیْعَة؟ (به خدا سوگند که خانه را بر سر شما آتش
میزنم یا شما را برای بیعت با ابابکر از خانه خارج میسازم)(4)
آیا این فریاد از عمر نبود؟ اینجا دیگر تاریکی شب را نمیشود بهانه کرد که جنها دخالت کردند.
و سپس به قتل و کشتار مخالفان پرداختند.
سرهای مالک بن نویره و فرزندانشان را برای اولین بار در مدینه پس از رسول خدا گرداندند تا دیگران عبرت گرفته و تسلیم گردند.
و حتی به همسر مالک نیز تجاوز نمودند(5)
بیچاره «فجاءة» را با برچسب، ارتداد، به مصلّی مدینه کشانده و زنده زنده در آتش سوزاندند.
این جنایت هولناک و فجیع ابابکر به قدری رسوا و نفرتآمیز بود که ابابکر در لحظههای آخر عمرش میگفت. (ای کاش این جنایت رسوا را مرتکب نمیشدم و بیچاره «فجاءة» را نمیسوزاندم)(6)
و با مجموعه ترور و تهاجم، به حریم امن و خانههای مردم و اهلبیت، و کشتار و زنده زنده سوزاندن مخالفان میخواستند مردم را ساکت و منزوی نمایند(7)
در برابر این شیوه ننگین دشمن، باید روح دفاع و مقاومت را زنده کرد، و با شهادتطلبی و توجه به ارزشهای معنوی شهید، میدان مبارزه را ترک ننمود، و همواره در برابر دشمن ایستاد.
همه دیدند که:
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در خط مقدم دفاعی، محسنش را تقدیم حمایت از ولایت معصوم کرد و از پای درنیامد.
و در تداوم مبارزه، سیلی خورد.
و با شلاق خوردن، بازوانش متورّم شد، امّا مبارزه را تا افشای نقشههای دشمن و حمایت صحیح از رهبری تداوم بخشید.
در اینجا با سیری کوتاه در شیوههای مقابله، این فراز را به پایان میبریم. مانند:
1- زنده نگه داشتن روح جهاد و مبارزه.
2- زنده نگه داشتن ارزشهای معنوی انقلاب.
3- زنده نگه داشتن ارزشهای اخلاقی.
4- زنده نگه داشتن روح مقاومت و ایثار.
5- زنده نگه داشتن روح شهادتطلبی.
6- زنده نگه داشتن روح امیدواری.
7- شناسائی و کنار زدن مزدوران تطمیع شده.
8- افشاگری و بیداری.
9- تداوم تبلیغات و دادن آگاهیهای ضروری.
10- مطرح کردن هشدارهای ضروری.
11- تقویت روح وحدت و برادری.
12- واکنش نشان دادنهای ضروری.
13- مبارزه با انواع فساد و آلودگی.
1) عُمر مانع پخش خبر وفات رسول خدا (ص) شد تا رفیق او ابابکر خود را به مدینه برساند، وقتی ابابکر از راه رسید و گفت. پیامبر خدا هم میمیرد، ساکت شد!!!1. تاریخ طبری ج 4 ص 18152. تاریخ ابن کثیر ج 5 ص 3423. ترجمه تاریخ یعقوبی ج 1 ص 5114. تاریخ طبری ج 2 ص 4425. طبقات ج 2 ص 2666. الفائق ج 1 ص 4087. شرح نهجالبلاغه ج 2 ص 428. تاریخ طبری ج 1 ص 233 (رهلی).
2) پس از کودتای نظامی، ورود و خروج از مدینه را ممنوع کردندعمر به بهانه اینکه گفت. میترسم اصحاب رسول خدا (ص) در میان مردم پراکنده شوند و موجبات گمراهی مردم را فراهم نمایند ورود و خروج از مدینه را ممنوع اعلام کرد. شرح نهجالبلاغه ج 4 ص 457. تاریخ خطیب بغدادی ج 7 ص 453.
3) الامام علی (ع) ج 1 ص 268.
4) تاریخ طبری ج 1/ 233 کفایة الخصام ص 508. و. عقدالفرید ج 4. و. مجمع النورین ص 81. و. اعلام النساء ج 3.
5) تاریخ ابن عساکر 7/ 30. و. الاصابة 2/ 209.
6) خصال ص 171. و. تاریخ طبری ج 2/ 619. و. میزان الاعتدال ج 2/ 215. و. تجارب الأمم ابن مسکویه.
7) ابابکر و عُمر برای آرام کردن مردم ناچار شدند دست به کشتار مردم و اصحاب رسول خدا بزنند و بسیاری را در این رابطه به شهادت رساندند به نمونهها توجه کنید1. حباب بن منذر، مجاهد بدری را با آن همه فضل و بزرگواری کشتند و مخفیانه جنازه او را دفن نمودند زیرا شمشیر کشید و ابابکر را تهدید کرد که چرا خلافت را غصب کردی؟2. سعد بن عبادة بزرگ قبیله خزرج که عمر را تهدید کرد، شبانه در تاریکی کشتند و اعلان نمودند که جن او را با تیر زد و همه شنیده بودند که عمر میگفت سعد را بکشید، سعد را بکشید، خدا او را بکشد- شرح ابیالحدید ج 2 ص 826. نهایة الأرب ج 4 ص 35- قاموس الرجال ج 4 ص 3283. خالد بن ولید (افسر مهاجم مشکرین دیروز) را برای قتل بزرگ صحابی پیامبر (ص) مالک بن نویرة اعزام کردند در بین راه بین لشگر اعزامی اختلاف افتاد اما خالد به پیش تاخت، با اینکه قبیله مالک شهادت دادند، اذان گفتند، نماز میخواندند خالد از بهانهجوئی دست برنداشت و سرانجام مالک را کشت و به همسر او تجاوز کرد این جنایت بزرگ بین اصحاب ابابکر و عمر اختلاف ایجاد نمود ابابکر از خالد دفاع کرد ولی عمر نیز با او به مخالفت پرداخت که به زشتی و رسوائی تجاوز به همسر مالک، اعتراف داشت.1. نهایة الأرب ج 4 ص 722. البدء والتاریخ ج 5 ص 1603. الغدیر ج 1 ص 1794. شرح ابیالحدید ج 1 ص 1795. تاریخ طبری ج 4 ص 14106. اسدالغابة ج 4 ص 2597. تاریخ ابن أثیر ج 3 ص 1498. تاریخ ابن عساکر ج 5 ص 1059. بیتالاحزان (ترجمه) ص 128. شیخ عباس قمّی10. سیره ابن هشام ج 4 ص 5411. تاریخ الردّة ص 47و آنگاه که مالک بن نویره (قبل از شهادت) به اعتراض بپا خواست و ابابکر را تهدید نمود که چرا خلافت اسلامی را غصب کردی، عمر و خالد و قنفذ او را به شدت کتک زدند و زیر دست و پا لگدکوب نمودند که بدن خونین او را از مسجد بیرون بردند4. مقداد آن صحابی بزرگ رسول خدا را پس از اعتراض، کتک زدند و اعتراض سلمان فارسی با خشونت عمر سرکوب شد که با دخالت امام علی (ع) دست از سر سلمان برداشتند-. بیتالاحزان (ترجمه) ص 1235. و برخی از قبائل و شخصیتهای مخالف را با بهانه «ارتداد» از میان برداشتند و به کشتار دسته جمعی آنان تن دردادند.- تاریخ الردة ص 10- فرق الشیعة نوبختی ص 7مانند:الف. قبیله حارثة بن سُراقه که گفتند ما پس از پیامبر (ص) فقط از اهلبیت آن حضرت اطاعت میکنیم «نه ابابکر و یارانش»- الفتوح ج 1 ص 58- تاریخ یعقوبی ج 2 ص 128ب. قیس بن عاصم و قبیله او که زکات جمعآوری شده را به ابابکر نپرداخت و بین فقراء قبیله تقسیم کرد این عمل قیس به حساب «ارتداد» و جنایت بزرگ آمد- مجمع الأمثال ج 2 ص 65- الدرّة الفاخرة ص 324در رابطه با سرکوبی و کشتار مخالفان به بهانه «ارتداد»، میتوانید از منابع گوناگونی استفاده کنید مانند:- الفتوح ج 1 ص 72 و 58 و 61: ابن أعثم اکوفی متوفای 413 هجری- تاریخ یعقوبی ج 2 ص 128: احمد بن ابییعقوب متوفای 292 هجری- الصدیق الاکبر ص 96: حسنین هیکل- حیاة الحیوان ص 49: الدمیری متوفای 808 هجری- المصنف ج 6 ص 51 و 54 و ج 10 ص 172: عبدالرزّاق- جامع بیان العلم ج 2 ص 129- طبقات الکبری ج 7 ص 101: ابن سعد متوفای 230 هجری- مجمع الأمثال ج 2 ص 65: مَیَدانی متوفای 518 هجری- الدرّة الفاخرة ص 324:- البدایة والنّایة ج 6 ص 311: ابن کثیر متوفای 774 هجری- فرق الشیعة ص 7: نوبختی- تاریخ الردّة ص 3:- تاریخ العرب و الاسلام ص 71: دکتر رکاز سهیل- بدایة المجتهد ج 1 ص 250: ابن رُشد- تاریخ سیاسی اسلام ج 1 ص 216: دکتر حسن ابراهیم حسن- التاریخ الاسلامی ج 1 ص 281: شبلی- عبقریه الصدّیق ص 124: عقّاد- الفائق فی غریب الحدیث ج 2 ص 275: زمخشری متوفای 538 هجری- سیره ابن هشام ج 4 ص 54: ابن هشام متوفای 213 هجری.