جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فخر زنان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آن زن که نپیموده بجز راه نکوئی++

از قرب خدا آنکه نرفته است به سوئی

بیزار ز تزویر و گریزان ز دوروئی++

آن زن که ندیدند و ندیدیم چو اوئی

آن زن که صفاتش همه جا ورد زبان است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که در او هست نشانها ز پیمبر++

غیر از ره خالق نسپرده ره دیگر

هم یار پدر بوده و هم همره همسر++

در بحر جهان پاکترین لؤلؤ و گوهر

آن زن که به زیر قدمش باغ جنان است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آنکو نفسش گرمی بازار علی (ع) بود++

آگاه دلش از همه اسرار علی (ع) بود

فیض سخنش موجد آثار علی بود++

در عمر چو گل کوته خود یار علی بود

هرجا گذری ذکر جمیلش به میان است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که به طفلان خود آموخت وفا را++

آموخت به یکساله پسر نام خدا را

آن روز که بسپرد به زینب اسرا را++

در پیش نظر داشت حدیث شهدا را

آن کز نفسش دین نبی عطر فشان است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که بر او گرد گناهی ننشسته است++

با هیچ کسی غیر خدا عهد نبسته است

با اهل وفا عهد مودت نگسسته است++

آنکو ز غم خسته‏دلان در هم و خسته است

در پاک دلی شهره در اکناف جهان است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آنکو ز دل مردم غمدیده خبر داشت++

بر کوی غریبان همه ایام گذر داشت

میراث جوانمردی و احسان ز پدر داشت++

از جور به دشمن هم اگر بود حذر داشت

از عاقبت ما و تو آنکو نگران است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

ای فاطمه ای مظهر پاکی و سلامت++

خواهیم شفاعت ز تو در روز قیامت

ای آنکه نهادی تو بنا رسم امامت++

اسلام کند فخر ز والائی نامت

در روز جزا آنکه شفیع همگان است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که بود مظهر ارزندگی زن++

سرمشق فروزان درخشندگی زن

بیزار ز خواری و سرافکندگی زن++

آنکس که بود راهبر زندگی زن

آن مه که رخش قبله‏ی صاحبنظران است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

امروز که عالم شده آشفته چو محشر++

دست من و دامان تو ای دخت پیمبر

هر چند فتادست به دامان تو آذر++

نومید مرو «نیر» دلخسته از این در

آنکس که شفیع همگان در دو جهان است++

نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است