آن زن که نپیموده بجز راه نکوئی++
از قرب خدا آنکه نرفته است به سوئی
بیزار ز تزویر و گریزان ز دوروئی++
آن زن که ندیدند و ندیدیم چو اوئی
آن زن که صفاتش همه جا ورد زبان است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
آن زن که در او هست نشانها ز پیمبر++
غیر از ره خالق نسپرده ره دیگر
هم یار پدر بوده و هم همره همسر++
در بحر جهان پاکترین لؤلؤ و گوهر
آن زن که به زیر قدمش باغ جنان است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
آنکو نفسش گرمی بازار علی (ع) بود++
آگاه دلش از همه اسرار علی (ع) بود
فیض سخنش موجد آثار علی بود++
در عمر چو گل کوته خود یار علی بود
هرجا گذری ذکر جمیلش به میان است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
آن زن که به طفلان خود آموخت وفا را++
آموخت به یکساله پسر نام خدا را
آن روز که بسپرد به زینب اسرا را++
در پیش نظر داشت حدیث شهدا را
آن کز نفسش دین نبی عطر فشان است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
آن زن که بر او گرد گناهی ننشسته است++
با هیچ کسی غیر خدا عهد نبسته است
با اهل وفا عهد مودت نگسسته است++
آنکو ز غم خستهدلان در هم و خسته است
در پاک دلی شهره در اکناف جهان است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
آنکو ز دل مردم غمدیده خبر داشت++
بر کوی غریبان همه ایام گذر داشت
میراث جوانمردی و احسان ز پدر داشت++
از جور به دشمن هم اگر بود حذر داشت
از عاقبت ما و تو آنکو نگران است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
ای فاطمه ای مظهر پاکی و سلامت++
خواهیم شفاعت ز تو در روز قیامت
ای آنکه نهادی تو بنا رسم امامت++
اسلام کند فخر ز والائی نامت
در روز جزا آنکه شفیع همگان است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
آن زن که بود مظهر ارزندگی زن++
سرمشق فروزان درخشندگی زن
بیزار ز خواری و سرافکندگی زن++
آنکس که بود راهبر زندگی زن
آن مه که رخش قبلهی صاحبنظران است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است
امروز که عالم شده آشفته چو محشر++
دست من و دامان تو ای دخت پیمبر
هر چند فتادست به دامان تو آذر++
نومید مرو «نیر» دلخسته از این در
آنکس که شفیع همگان در دو جهان است++
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است