منم که عصمت الله، به ساق عرش زیورم++
حبیبهی خدا منم، حباب نور داورم
رضای من رضای او، ولای من ولای او++
که من ولیه الله، زهر بدی مطهرم
علی است نفس احمد و حقیقت محمدی++
منم که بضعه النبی و، با علی برابرم
به تخت اقتدارشان، نشستهام کنارشان++
به تاج افتخارشان، یگانه است گوهرم
بجز محمد و علی، که نور ما بوَد یکی++
ز انبیا و اولیا، خدا نموده برترم
نبی چو گفت بر ملا: اگر نبود مرتضی++
ز اولین و آخرین، کسی نبود همسرم
علی، شهاب ثاقب و منم فروغ زُهروی++
به اوج عصمت و حیا، به هر زمان منورم
نهال عشق ایزدی، بهار حسن سرمدی++
شکوفهی محمدی، عطای رب و کوثرم
حسین با حسن مرا، دو گوشوار زینتند++
علی است طوق گردنم، محمد است افسرم
محمد و علی و من، چو اصل و ام خلقتیم++
منم که باب خویش را، درین مقام مادرم
فدک چه جلوهای کند، به پیشگاه دولتم++
که مالکیت جنان، به کف بود چو حیدرم
علیه غاصب فدک، از آن قیامت کردهام++
که راه پر جهاد حق، نشان دهم به دخترم
«حسان» بود مودت رسول و آلمصطفی++
امید برزخ من و، پناه روز محشرم