زمان مطالعه: < 1 دقیقه
آمد به یادم از غم زهرا و ماتمش++
آن محنت پیاپی و رنج دمادمش
آن دیدهی پر آتش و آن آه آتشین++
آن قلب پر ز حسرت و آن حال درهمش
آن دست پر ز آبله و آن شانهی کبود++
آن پهلوی شکسته و آن قامت خمش
در وی که بود داغ پدر آخر الدواش++
زخمی که تازیانه همی بود مرهمش
از دیدهی سرشک فشان در غم پدر++
وز دیدهی نظاره به حال پسر عمش
یک سو سریر و تخت سلیمان دین تهی++
یک سو به دست اهرمن افتاده خاتمش
توحید را بدید خراب است کشورش++
اسلام را بدید نگون است پرچمش
مصحف ذلیل و تالی مصحف اسیر غم++
بسته به ریسمان، گلوی اسم اعظمش
امالکتاب محو و امام مبین غریب++
منسوخ نص واضح و آیات محکمش
گه یاد کردی از حسن و هفتم صفر++
گه از حسین و عاشر ماه محرمش
آتش زدی به جان سماعیل و هاجرش++
خون ریختی ز دیدهی عیسی و مریمش
از گریهاش ملایک گردون گریستند++
کروبیان به ماتم او خون گریستند