جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علل و عوامل پیروزی و شکست نهضتها

زمان مطالعه: 5 دقیقه

در برابر افکار و آراء گذشته، تفکر اسلامی وجود دارد که:

به علت‏ها نظر می‏دوزد.

در هر چیزی باید عوامل پیدایش و سقوط را شناسائی کرد.

جهان، جهان علّت و معلول است.

در این نظام احسن الهی، چیزی بدون عوامل حساب شده پدید نمی‏آید و از بین نمی‏رود.

انسان و جهان، خلق خدایند و جهان، سراسر علت‏ها و معلول‏هاست.

و انسان در میان قضاها و قدرها، آزاد است و حق انتخاب دارد.

و سعادت و شقاوت در گرو اختیار اوست که:

اِنّا هَدَیْناهُ السّبِیلَ اِمّا شَاکِراً وَ اِمّا کَفُوراً (ما راه حق و باطل را شناساندیم یا از راه حق می‏روند و شکر گذارند و یا کفران نعمتها نموده و راه باطل می‏پیمایند)(1)

و انقلاب‏ها و حرکتهای سازنده با اختیار و انتخاب انسانها به وجود می‏آیند، و با بی‏تفاوتی و سستی انسانها سقوط می‏کنند، گرچه در خوبی‏ها، پیروزی‏ها، همه جا خدا به کمک انسان می‏آید و همه عوامل مادی و معنوی را همراه او می‏سازد که فرمود:

ما اَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ (هر چه از انواع خوبی‏ها به تو رسد از جانب خداست)(2)

اما در بی‏تفاوتی‏ها، و سستی‏ها، شکست و نابودی‏ها، کسی جز خود انسان دخالت ندارد، بدی و زشتی به انسان‏ها مربوط می‏شود، و عوامل شکست را باید در خود، و در جامعه خود، جستجو نمایند که هشدار داد:

وَ ما اَصَابَکَ مِنْ سَیّئةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ (و آنچه از انواع بدی‏ها دامنگیر شما می‏گردد از نفس تو است).

اگر حوادث تلخ و ناگوار پس از رسول خدا، با بینش علیت‏گرائی ارزیابی شود.

عوامل شکست شناسائی گردد.

آفت‏های انقلاب‏ها را شناخته، آنگاه می‏توانیم همه آنها را از سر راه انقلابمان برداریم، و این آرزو را در دل استعمارگران، و ساکت‏ها، و ضد انقلاب‏ها، بگذاریم که (در انتظار روز شکست نهضت ما ساعت شماری

می‏کنند)، و عوامل حوادث تلخ و ناگوار پس از رسول خدا را درک نموده عبرت گیریم، و نگذاریم بار دیگر در تداوم انقلابمان مطرح گردند.

پس با بینش علیت‏گرائی عوامل پدید آورنده انقلاب را نیز می‏شود شناخت و در تقویت آنها همواره کوشید، و با تداوم و تقویت عوامل پیروزی، یک انقلاب الهی موفق را، جاویدان ساخت.

در رابطه با روش صحیح تحلیل حوادث ناگوار زندگانی حضرت زهرا (علیهاالسلام)

بهترین سند گویا، خطبه‏ها و سخنرانی‏های آن بزرگوار است که:

در تحلیل مصیبت‏های ناگوار نه جبر را مطرح می‏کند.

و نه سرنوشت را.

نه از جبر تاریخ سخنی به میان می‏آورد.

و نه قضاوت خدایان را باور دارد.

بلکه با بینش «علیت‏گرایی» واقعیت‏ها را به رُخ می‏کشد و عوامل شکست را یک یک به ارزیابی می‏گذارد مانند:

اوّل- آشکار شدن خط نفاق و دوروئی

حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمودند: فَلَمّا اخْتارَ اللّهُ لِنَبِیّهِ (ص) دارَ أنْبِیائِه وَ مَأوَی اَصْفِیائهِ ظَهَرَتْ فِیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدِّینِ وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوِینَ.

(تا آن روز که خدا برای پیامبرش خانه انبیاء را برگزید، و او را در آرامگاه برگزیدگان خود منزل داد، خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد که جامه دین کهنه و سر دسته گمراهان به سخن درآمد) و خطاب به پدر فرمود:

رفتی و پس از تو فتنه‏ها برپا شد++

کین‏های نهفته آشکارا شد

این باغ خزان گرفت و بی‏بر شد++

وین جمع بهم فتاد و تنها شد

دوم شیطان زندگی

فاطمه زهرا (علیهاالسلام) فرمودند: وَ أطْلَعَ الشّیْطانُ رَأسَهُ مِنْ مَغْرّزِهِ هاتِفَاً بِکُمْ فَألْقَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ وَ لِلْغِرّةِ فِیهِ مُلاحِظِینَ.

(شیطان سر خویش را از مخفی‏گاه بیرون آورد و ندایتان داد و به شما نگریست که پاسخگوی خوبی برای دعوت او هستید و برای فریب دادن مردم آماده نقشه‏های شیطانید).

سوّم- ترس و زبونی مردم

بهانه‏جوئی و منفی‏بافی و ترک مسوولیت‏ها در بسیاری از مواقع، معلول ترس و زبونی است می‏ترسند که:

رفاه‏زدگی آنان، و آسایش و آرامش زندگی، در خطر جدی قرار گیرد.

منافعشان مورد تهدید قرار گیرد، و بازار دنیایشان به کسادی و تعطیلی کشانده شود.

اینجاست که ایمان و خدا و تعهدات الهی، انسانی، و مسوولیت‏ها را فراموش و از زیر بار مسوولیّت‏ها به سادگی شانه خالی می‏کنند.

حضرت زهرا (علیهاالسلام) در این رابطه فرمودند:

وَالرّسُولُ لَمّا یُقْبَرْ اِبْتَداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الفِتْنَةِ ألا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ

اِنّ جَهَنّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ.

(انحرافات شما تحقق یافت در صورتی که پیغمبر هنوز به قبر سپرده نشده بود. و بهانه می‏آوردید که از فتنه‏ها ترسیدیم، آگاه باشید که در فتنه سقوط کردید و راستی آتش جهنم محیط بر کافران است).

چهارم- سستی و بی‏تفاوتی یاران رسول خدا (ص)

در کلام نورانی دیگری بر سر خفتگان بی‏تفاوت، و سست عنصران فرصت‏طلب، فریاد می‏کشد که چرا در برابر حق و باطل بی‏تفاوتید؟ و فرمود:

یا مَعْشَرَ النّقِیبَةِ وَ اَعْضَادَ الْمِلّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ ما هذِهِ الْغَمِیزَةُ فی حَقّی؟ وَالسِّنَةُ عَنْ ظَلامَتِی؟ اَما کَانَ رَسُولُ‏اللّهِ (ص) اَبی یَقُولُ. اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلدِهِ؟

(ای مردم، ای انجمن نقباء و بازرسان، از بازوان ملّت، ای حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من از چیست؟ و این سهل‏انگاری از دادخواهی من چرا؟ آیا پدرم رسول خدا نفرمود که «باید حرمت هر کس در مورد فرزندان او حفظ شود»)

پنجم- بی‏ایمانی و پیمان‏شکنی (شرک پنهان)

بدیهی است که ایمان زبانی و ظاهری ارزشی ندارد و تظاهر به اسلام و ایمان، دوروئی و نفاق است، مهم آن است که واقعاً ایمان بیاوریم و در راه خدا و تداوم ایمان استقامت ورزیم که یکی از علل انحراف مردم و کودتاگران سقیفه، بی‏ایمانی و پیمان‏شکنی، یا عدم تداوم ایمان و استقامت بود.

در این رابطه تذکّر دادند:

فَأنّی حِرْتُمْ بَعْدَ الْبَیَانِ؟ وَ أسْررتُمْ بَعْدَ الاِعْلانِ؟ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ

الْاِقْدامِ؟ وَ اَشْرَکْتُم بَعْدَ الْاِیمانِ؟

(پس چرا بعد از بیان ایمان و اقرار به آن، حیران و مضطرب شدید؟ و چرا پس از آن همه همکاری با اسلام، یاری و کمک خود را پنهان می‏دارید؟ و چرا بعد از آن پیش‏قدم بودن‏ها، عقب نشستید؟ و چرا بعد از ایمان، مشرک شدید؟) که با تأسف باید گفت:

افسوس که حرمتت شکستند++

افسوس که خاطر تو خستند

افسوس ره نفاق شد باز++

افسوس که باب علم بستند

هنگام دفاع از حریمت++

یکعده به خانه‏ها نشستند

بر خانه تو هجوم بردند++

باب حرم خدا شکستند

ششم، دوری از قرآن در عمل

قرآن کتاب زندگی است، کتاب بیان ارزش‏های اخلاقی، تربیتی است، کتابی است که اگر به دستورات آن عمل شود نتیجه آن سعادت و پیروزی است، پس تنها تظاهر به طرفداری از قرآن فایده ندارد، در این رابطه بانوی بزرگ اسلام هشدار می‏دهد که:

کِتابَ اللّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ… وَ قَدْ خَلّفْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ، اَرَغْبَةً عَنْهُ تُرِیدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِه تَحْکُمُونَ؟ بِئسَ لِلظّالِمینَ بَدَلاً.

(در حالی که قرآن کتاب خدا در میان شماست… آن را پشت سر انداخته‏اید آیا از قرآن روی گردان و بی‏رغبت شدید؟ یا حاکمی غیر او را به حکمیت می‏طلبید؟ که این بد بدلی است برای ستمگران!)(3)


1) سوره انسان آیه 3.

2) سوره نساء آیه 78.

3) خطبه حضرت زهرا در مسجد مدینه که در منابع زیر آمده است.1. کتاب الشافی ص 231، تألیف سید مرتضی، متوفای 436 هجری2. کتاب طرائف ص 263، تألیف سید بن طاووس، متوفای 664 هجری3. کتاب معانی الاخبار ص 354، تألیف شیخ صدوق، متوفای 381 هجری4. کتاب سقیفه، تألیف جوهری، متوفای 393 هجری5. کتاب شرح ابی‏الحدید ج 16 ص 236، تألیف ابن ابی‏الحدید، متوفای 656 هجری6. کتاب کشف‏الغمة ج 1 ص 492، تألیف اربلی، متوفای 689 هجری7. مروج‏الذهب ج 2 ص 311، تألیف مسعودی، متوفای 346 هجری8. کتاب احتجاج ج 1 ص 147، تألیف طبرسی، متوفای 588 هجری9. کتاب بلاغات النساء ص 19، تألیف ابن ابی‏طاهر مروزی، متوفای 280 هجری10. کتاب مناقب، تألیف ابن شهر آشوب، متوفای 588 هجری11. کتاب بحارالانوار ج 43 ص 158، تألیف علامه مجلس، متوفای 1110 هجری12. بحارالانوار ج 8 ص 114، تألیف علامه مجلس، متوفای 1110 هجری13. شرح ابن ابی‏الحدید، ج 16 ص 234، متوفای 665 هجری14. دلائل الامامة ص 40 و 41، طبری، متوفای 400 هجری15. لسان‏العرب ماده «لم»، ابن منظور16. اهل‏البیت (ع) ص 157، استاد توفیق أبوعلم17. اعلام النساء ج 4 ص 116، عمر رضا کحالة18. النص والاجتهاد ص 106 و 107، سید شرف‏الدّین19. الدرّة البیضاء ص 1، محمد تقی الرّضوی20. المراجات ص 103، سید شرف‏الدین21. نهایة ابن أثیر (در ترجمه لغت لمّه)، ابن اثیر جزری، متوفای 630 هجری22. کتاب الفدک، جوهری، متوفای 393 هجری23. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، متوفای 484 هجری24. تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، متوفای 654 هجری25. کتاب لئالی، جلال‏الدین سیوطی، متوفای 911 هجری26. مختصر تنزیه الشریعة، علی بن محمد بن العراق27. فائق اللّغة (در مادّه لمّه و هنبثه) زمخشری28. الفاظ الکتابة (قسمتی از خطبه)، عبدالرحمن بن عیسی شافعی29. تاریخ الکامل (قسمتی از خطبه)، ابن أثیر، متوفای 606 هجری30. لمعة البیضاء31. تاریخ یعقوبی (قسمتی از خطبه)، احمد بن ابی‏یعقوب، متوفای 292 هجری32. کتاب أمالی، شیخ صدوق، متوفای 381 هجری33. علل الشرایع، باب 182، شیخ صدوق، متوفای 381 هجری34. من لا یحضره الفقیه (باب معرفت کبائر)، شیخ صدوق، متوفای 381 هجری35. کتاب مجالس، شیخ مفید، متوفای 413 هجری36. مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، متوفای 356 هجری37. تلخیص الشافی ج 3 ص 139، شیخ طوسی38. مقتل خوارزمی ص 7739. کشف‏الغمة ج 2 ص 40، مرحوم اربلی40. کشف المحجّة ص 124، سیّد بن طاووسخطبه ناتمام زهرا کرد++کار شمشیر خون‏فشان علی (ع)خواست نفرین کند که زهرا را++داد مولی قسم به جان علی (ع)«مجاهدی».