آن زُهرهای که مهر به نورش منور است++
دُردانهی پیمبر و زهرای اطهر است
بانوی بانوان جهان، سرور زنان++
درج عفاف و عصمت کبرای داور است
او را پدر، رسول خدا صدر کاینات++
او را علی، ولی خداوند، همسر است
فرزند او حسین و ازین حسن تربیت++
شایستهی مقام ربوبی مادر است
او مشرق طلوع دو تابنده آفتاب++
او مطلع ظهور دو رخشنده اختر است
خواندش پدر به امابیها که نور او++
فیض نخست و صادر اول ز مصدر است
زین روز جمع اهل کسا نام فاطمه++
در گفتهی خدای تعالی مکرر است
بر تارک زنان جهان تاج افتخار++
بر گردن عروس فلک عقد گوهر است
عیسی غلام قافله سالار انبیاست++
مریم کنیز فاطمه دخت پیمبر است
با آن جلال و رتبت والا شنیدهام++
پهلوی او شکسته به یک ضربت در است
آنهم دری که روح امین اذن میگرفت++
والله، جای گفتن الله اکبر است
گویند تهمتی است که ما شیعه میزنیم++
پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟
خواهد چو خونبهای جگر گوشههای خویش++
فردای حشر، محشر کبرای دیگر است
خون خداست خون حسین عزیز او++
هر قطره خون او زن جهانی فزونتر است
با آنکه سید است «ریاضی» به درگهش++
عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است