امروز عالمی ز تجلی منور است++
میلاد با سعادت زهرای اطهر است
نور خدا ز فرش تتق میکشد به عرش++
روشن به روی فاطمه چشم پیمبر است
در وصف او گر امابیها شنیدهای++
این خود یک از فضایل آن پاک گوهر است
هر مادر آورد پسر، از اوست مفتخر++
بالنده مام گیتی از این نیک دختر است
احمد وجود پاک ورا روح خویش خواند++
با اینکه خود به مرتبه روح مصور است
تنها نه دختر است رسول خدای را++
کز رتبه بر ولی خدا نیز همسر است
در حیرتم چه مدح سرایم به حضرتی++
کورا مدیح خوان ز شرف ذات داور است
او هست عصمت الله و چندان شگفت نیست++
کز چشم خلق تربت پاکش مستر است
ای آفتاب برج شرف کافتاب چرخ++
در آسمان قدر تو از ذره کمتر است
ربط رسالت است و ولایت جناب تو++
بل این دو را وجود تو مبنا و مصدر است
هستند گوشوار، دو دلبند تو به عرش++
بی شک دل تو عرش خداوند اکبر است
بر آستان تست ز جان ملتجی «صغیر»++
عمری است کحل دیدهی او خاک این در است