جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عدم حضور اکثر مردم در دفن جسد مطهر رسول خدا

زمان مطالعه: 3 دقیقه

دانشمند معروف اهل تسنن، ابن‏عبدالبّر در کتاب «استیعاب» چنین می‏گوید:

«در همان روزی که پیامبر (ص) رحلت کرد، در سقیفه‏ی بنی‏ساعده بیعت با ابوبکر انجام شد، امّا بیعت عمومی در روز سه‏شنبه یکروز بعد از رحلت رسول خدا (ص) صورت گرفت، سعد بن عُباده (رئیس دودمان خزرج) و گروهی از خزرجیان و جمعی از قریش با بیعت کردن با ابوبکر، مخالفت نمودند».

مرحوم شیخ مفید (عالم بزرگ شیعه متوفی 413 ه.ق) در کتاب ارشاد می‏گوید: «بسیاری از مردم از مهاجرین و انصار بخاطر اختلاف شدیدی که بین آنها در موضوع خلافت بود، در دفن جسد مطهّر رسول خدا (ص) شرکت ننمودند، و بسیاری از آنها به همین خاطر، از نماز خواندن بر جنازه‏ی آن حضرت محروم گشتند، و حضرت فاطمه (س) صبح کرد در حالی که صدا می‏زد: وَ اسَوْءَ صَباحا: «آه! چه روز بدی است امروز که پدرم را از دست داده‏ام». ابوبکر گفت: آری روز تو روز بدی است.

عالم بزرگ مرحوم سیّد بن طاووس (متوفی 664 ه.ق) در کتاب «کشف‏المحجّه» به فرزند خود می‏گوید: «از عجیبترین چیزی که من در کتابهای اهل تسنّن دیده‏ام و طبری در تاریخ خود ذکر نموده، خلاصه‏اش این است که: «پیامبر (ص) در روز دوشنبه رحلت کرد، ولی در روز (یا شب) چهار شنبه او را به خاک سپردند (یعنی دو یا سه روز جنازه‏اش را دفن نکردند) و در روایتی آمده: که جنازه‏ی آن حضرت تا سه روز باقی بود، و بعد دفن شد (سپس سیّد بن طاووس خطاب به فرزند، ادامه می‏دهد:)

ابراهیم ثقفی در کتاب «المعرفه» در جلد چهارم، ذکر کرده که تحقیقاً جنازه‏ی پیامبر (ص) سه روز باقی بود تا دفن شد، زیرا مردم به تعیین رهبری ابوبکر، و

کشمکش در این امر، سرگرم بودند، و پدرت(1) علی (ع) نمی‏توانست از جنازه‏ی آن حضرت جدا گردد، و نمی‏توانست قبل از نماز قوم بر جنازه، آن را دفن کند، و ایمن از این نبود که اگر آن را دفن کند، او را بکشند، و یا قبر پیامبر (ص) را نبش نمایند و جنازه‏اش را از قبر بیرون آورند، به این بهانه که علی (ع) او را قبل از وقتِ دفنش، دفن کرده است، و یا به این بهانه که در غیر آن مکانی که لازم بود دفن شود، دفن شده است، خداوند از رحمت خود دور سازد آن جماعتی را که پیامبر (ص) را در بستر مرگش، رها کردند، و به تعیین رهبر مشغول شدند، با اینکه اصل و ریشه‏ی رهبری، نبوّت و رسالت پیامبر (ص) بود، منظور آنها از این شتاب این بود که مقام رهبری را از میان اهل‏بیت و عترتش خارج نمایند، ای فرزندم! سوگند به خدا من نمی‏دانم که چگونه مروّت و عقل و مردانگی و وجدان و اصحاب بودن آنها، با آنهمه مهربانیها و احسانهائی که از رسول خدا (ص) به آنها رسید، به آنها اجازه داد که به ساحت مقدّس پیامبر (ص) چنین جسارتی بکنند؟! و چقدر نیکو است سخن زید بن علی (زید پسر امام سجّاد علیه‏السّلام) آنجا که می‏گوید:

وَاللَّهِ لَوْ تَمَکَّنَ الْقَوْمُ اَنْ طَلَبُوا الْمُلْکَ بِغَیْرِ التَّعلُّقِ بِاسْمِ رِسالَتِهِ، کانُوا قَدْ عَدَلُوا عَنْ نُبُوَّتِهِ

: «سوگند به خدا اگر برای آن قوم، امکان داشت که بدون تعلّق و بستگی به رسالت پیامبر (ص) به ریاست دست یازند، از نبوّت آن حضرت، روی برمی‏تافتند و نبوّت او را انکار می‏کردند!».

و نیز سیّد بن طاووس می‏گوید: «از جمله از حقوق پیامبر (ص) بعد از رحلت، بخصوص در روز رحلت، این بود که همه‏ی مسلمین روی خاک بنشینند، بلکه روی ریگها بنشینند و شایسته‏ترین لباسهائی که مصیبت دیدگان مانند لباس سیاه می‏پوشند، بپوشند، و در روز از غذا خوردن و آب آشامیدن دست بکشند، و همه با هم از زن و مرد، به نوحه‏سرائی و گریه و زاری بپردازند، چرا که هیچ روزی در مصیبت مانند آن روز نبوده و نخواهد بود».


1) منظور جدّ فرزند سید بن طاووس است که علی (ع) باشد.