جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

طرفداری علی از انصار و اشعار حسان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عالم مذکور، صاحب کتاب «اَلْمُقنِعُ فِی الْاِمامَةِ» می‏گوید: هنگامی که خلافت ابوبکر استقرار یافت، و از سقیفه به خانه‏های کنار مسجد آمد، «عمروعاص» (به عنوان طرفداری از ابوبکر) به سرزنش انصار پرداخت، و آنان را فرومایه و زبون خواند و تحقیر کرد، او آنچه از عناد و کینه‏ای که در زمان پیامبر (ص) نسبت به اسلام داشت، پنهان می‏کرد، در این هنگام از فرصت، سوء استفاده کرده و آن دشمنی‏ها را آشکار نمود، این موضوع به اطّلاع امیر مؤمنان (ع) رسید، برخاست و وارد مسجد شد، و بالای منبر رفت و فضائل انصار، و نزول آیات قرآن در شأن آنها را برای مسلمین بیان کرد، و فرمود: بر همه لازم است که حق انصار را بشناسند و احترام آنها را حفظ کنند.

مردم به «حسّان بن ثابت» (شاعر معروف انصار) تأکید کردند که باید فضائل علی (ع) و سبقت او در اسلام را بیان کنی، و همچنین جماعت انصار از مخالفت خود با علی (ع) در سقیفه، اظهار پشیمانی نمودند، آنگاه حسّان بن ثابت اشعار زیر را سرود:

جَزَی اللَّهُ خَیْراً وَ الْجزاءُ بِکَفِّهِ++

اَبا حَسَنٍ عَنّا وَ مَنْ کَاَبِی حَسَنٍ

سَبَقْتَ قُرَیْشاً بِالَّذِی اَنْتَ اَهْلُهُ++

فَصَدْرُکَ مَشْرُوحٌ وَ قَلْبُکَ مُمُتَحَن

تَمَنَّتْ رجالٌ مِنْ قُرَیْشٍ اَعِزَّةَ++

مَکانِکَ، هَیْهاتَ الْهُزال مِنَ السَّمْنِ

وَ اَنْتَ مِنَ الْإسْلامِ فِی کُلِّ مَوْطِنٍ++

بِمَنْزِلَةِ الدَّلْوَا الْبَطِینِ مِنَ الرَّسَنِ

غَضَبْتَ لَنا اِذْ کانَ عَمْروٌ بِخُطْبَةٍ++

اَماتَ بِها التَّقْوی، وَ اَحْیی بِها الْمَحَن

وَ کُنْتَ الْمُرَجّی مِنْ لَوِیّ بْنِ غالِبٍ++

لِما کانَ فِیهِ، وَ الَّذی بَعْدُ لَمْ یَکُنْ

حَفِظْتَ رَسُولَ‏اللَّهِ فِینا وَ اَهْلَهُ++

اِلَیْکَ وَ مَنْ اَوْلی بِها مِنَْکَ مَنْ وَ مَنْ

اَلَسْتَ اَخاهُ فِی الْهُدی وَ وَصِیِّهِ++

وَ اَعْلَمُ مِنْهُمْ بِالْکِتابِ وَ بِالسُّنَنِ

فَحَقِّکَ ما دامَتْ بِنَجْدٍ وَ شِیحَةٍ++

عَظِیمُ عَلَیْنا ثُمَّ بَعْدٍ عَلَی الْیَمَنِ

یعنی: خداوند جزای خیر، از جانب ما به ابوالحسن علی (ع) بدهد، و جزای خیر در دست خدا است، و کیست مانند ابوالحسن (ع)؟!

تو از قریش سبقت گرفتی، به خاطر آن صفاتی که شایسته‏ی آن بودی، پس سینه‏ی تو، باز و وسیع، و قلب تو آزموده شده است.

از قریش، افرادی آرزوی مقام تو را کردند ولی چقدر دور است که مرد لاغری هماوردی با فربهی کند (و کم مایه‏ای، خود را به مقام آنکه در کمال علم و فضیلت است جا بزند؟!)

و تو در حمایت از اسلام در هر جا و مکان بسان دلو پر و طنابی برای کشیدن آن بودی (اسلام همچون آب چاه پر از کمالات بود و تو دلو و طنابی بودی که آن را می‏کشیدی و مردم را از آن بهره‏مند می‏ساختی).

تو برای ما انصار، نسبت به مخالفان ما خشم کردی، آنگاه که عمروعاص با خطبه‏اش، فضائل و تقوا را کُشت، و دردها را زنده کرد.

و تو از دودمان لوّی بن غالب، امید مردم هستی، هم در امور حاضر و هم در امور آینده.

تو رسول خدا (ص) و اهلبیتش را حفظ کردی، و عهد او با ما را نگهداری نمودی، و عهد آنحضرت با تو بود، و کیست که شایسته‏تر به این عهد (مقام رهبری) باشد؟ و باز کیست که سزاوار آن باشد؟!

آیا تو برادر رسول خدا (ص) در راستای هدایت مردم هستی؟ آیا تو وصّی آن حضرت،

و آگاهترین مردم به قرآن و سنّت پیامبر (ص) نمی‏باشی؟!

بنابراین تا وقتی که در سرزمین نجد و یمن، ریشه‏ای باقی است، حقّ تو بر ما بزرگ و مورد احترام است.