جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ضرورت روح امیدواری

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امیدواری به فرد و جامعه اطمینان می‏بخشد.

آرامش خاطر می‏دهد.

و موتور محرّک جامعه به شمار می‏آید.

انسانها. بلکه همه موجودات هستی در نظام آفرینش، و تداوم دهندگان یک نهضت موفّق، با نعمت اُمید و روح امیدواری زنده‏اند، و مشکلات را در آرزوی اهداف ارزنده تکاملی تحمّل می‏نمایند و با انواع بلاها و مصیبت‏ها از حرکت و تلاش بازنمی‏ایستند.

اگر فردی، جامعه‏ای امیدوار باشد، مقاومت می‏کند و تا آخرین قطره خون مبارزه را ادامه می‏دهد و تلخی‏ها را شیرین و سختی‏ها را به جان می‏خرد.

از این رو پیامبران الهی و رهبران معصوم (ع) مردم را یا با وعده‏های قرآن. در رابطه با نعمت‏ها و ارزش‏های اُخروی دلشاد می‏کردند.

و قانونمندی نظام و پیروزی‏های دنیا را با دخالت امدادهای الهی تذکّر می‏دادند.

که با توجّه به وعده‏های بحق پیکِ وحی، به انجام وظیفه الهی، اجتماعی، انسانی خویش موفّق گردند.

و می‏بینیم که امّت اسلامی با کمی امکانات و نفرات.

با آموزش‏های حکیمانه و مدبّرانه رسول خدا (ص).

با ایمان و روح امیدواری و استقامت.

و توجّه به مقامات و درجات اُخروی.

به تمام مشکلات سیاسی، نظامی، اتقصادی غلبه کردند و انواع تهاجمات را از احزاب هم‏پیمان گرفته تا قبائل پر جمعیّت آن روز، دفع نمودند که حضرت زهرا (علیهاالسلام) به پیروزی این دوران اشاره می‏فرماید:

فَبَلّغَ بِالرّسالَة، صادِعاً بِالنّذارَةِ «رسالت خود را رسانید و سر آغاز نبوت را به انذار آغاز کرد».

مائلاً عَلی مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ «راه خود را از پرتگاه مشرکان گردانید».

صارِباً ثَبجَهُم، آخِذاً بِاَکْظامِهِمْ «شمشیر بر فرق آنان نواخت گلوگاه آنان را گرفته و فشرد».

داعِیاً اِلی سَبیلِ رَبّهِ بِالْحِکْمَةِ وَالْمُوعِظَةِ الحَسَنَةِ «و با زبان حکمت و موعظه حسنه آنان را به راه خدا دعوت کرد».

یَکْسِرُ الاَصْنامَ «بتها را درهم می‏شکست».

وَ یَنْکُتُ الْهامَ «سر سروران را منکوب می‏کرد».

حَتّی اِنْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلّوُا الدّبُرِ «تا جمعشان منهزم شده، از میدان گریختند».

حَتّی تَفّریّ اللّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ «تا صبح صادق از زیر پرده شب بدر آمد».

وَ اَسْفَرَ الحَقّ عَنْ مَحْضِهِ «و چهره حق از نقاب بیرون آمد و حق خالص جلوه‏گر شد».

وَ نَطَقَ زَعیمُ الدّینِ «زمامدار دین به نطق درآمد».

وَ خُرِسَتْ شَقاشِقُ الشّیاطینِ «عربده‏های شیاطین خاموش شد و آنان لال

شدند».

وَ طاحٌ وَ شیظُ النِّفاقِ «خار نفاق از راه برداشته شد».

وَانْحَلّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَالشّقاقِ «گره‏های کفر و شقاق از هم گشوده شده».

وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ «و دهانهای شما به کلمه اخلاص باز شد».

فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ «در میان گروهی که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند».

وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ «و شما بر کناره پرتگاهی از آتش بودید».

مُذْقَةَ الشّارِبِ، و نُهْزَةَ الطّامِع «و مانند جرعه‏ای آب بودید (که به سادگی شما را می‏توانستند بنوشند) و آنقدر ضعیف بودید که هر کس طمع به چیزی داشت به سراغتان می‏آمد.

وَ قُبْسَةً الْعَجْلانِ «و آتش زنه‏ای بودید که بلافاصله خاموش می‏شد و نمی‏توانست جائی را روشن و گرم کند».

وَ مَوْطِی الاَقْدام «و لگدکوب شده روندگان و قدم‏ها».

تَشْرَبُونَ الطّرْقَ، وَ تَفْتاتُونَ الْقِد وَالوَرَقَ «آب جاده‏ها را می‏آشامیدید، از پوست حیوانات و برگ درختان غذا می‏گرفتید».

اَذِلّةً خاسِئینَ «ذلیل شده و در کارها درمانده بودید».

تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطّکُمُ النّاسُ مِنْ حُوْلِکُم «می‏ترسیدید که مردمان اطرافتان شما را بربایند».

فَاَنْقَذَکُمُ اللّهُ تَعالی بِمُحّمَدٍ (ص) «تا خدای تعالی به دست محمّد (ص) شما را نجاتتان داد».

بَعْدَ اللّتَیّا وَالّتی «بعد از چنین و چنان (بعد از حوادث زیادی که بر سر حضرت محمّد (ص) آمد).

بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ «بعد از آنکه بلاهائی از دست مردمان کشید».

وَ ذُؤبانِ الْعَرَبِ «و از گرگ‏های عرب».

و مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ «و از سرکشان اهل کتاب».

کُلّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأهَا اللّهُ «هرگاه که آتش جنگ برافروختند خدا خاموشش فرمود».

و در تداوم نهضت‏های اسلامی می‏نگریم که مردم با روح امیدواری به پیروزی اسلام و تحقّق احکام دین نائل آمدند.

و با امید به شهادت و مقامات اُخروی در نهضت تنباکو، در برابر یورش نظامیان شاه ایستادند.

و با اطمینان و جاذبه ایمان، نهضت ملّی شدن نفت را تحقق بخشیدند.

و با دست خالی در انقلاب اسلامی ایران در برابر شرق و غرب و انواع تهاجمات درونی و بیرونی، پنهان و آشکار، مقاومت نمودند.