جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شهادت زهرا

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

وفات حضرت صدیقه است و روز عزا++

دلا بسوز که شد تازه روز عاشورا

بود بزرگ مصیبت اگر چه قتل حسین++

بزرگتر نبود از شهادت زهرا

دریغ و درد که نیلی ز ضرب سیلی شد++

رخی که بود درخشان چو آفتاب سما

ز تازیانه‏ی کین شد کبود بازویی++

که بود بازوی او دستیار دست خدا

چو گشت محسن صدیقه سقط ازین ماتم++

خروش خاست ز سکان عالم بالا

دری بسوخت ز دست ستم که بود از قدر++

بر آستانه‏ی او جبرئیل جبهت سا

رواست تا به ابد چشم چرخ خون بارد++

از آن ستم که رسید از خسان به آل‏عبا

چنان به خانه‏ی زهرا زدند آتش کین++

که زد زبانه‏ی او سر به دشت کربُ و بلا

نسوختی عدو ار خانه‏ی علی را در++

یزید را نبد اینگونه زهره و یارا

شکست پهلوی پاک بتول و دخت رسول++

که از شکستن او شد شکسته خاطر ما

نگشت بسته گر آن روز بازی حیدر++

نبود در غل و زنجیر بسته زین عبا

اگر عدو نزدی سیلی آن زمان به بتول++

کجا طپانچه به زینب زدند قوم دغا

یقین که آل‏عبا شافعان جرم ویند++

«طرب» چو مرثیه خوانی کند بر آل‏عبا