روزی امام محمّد باقر علیه السلام ضمن فرمایشاتی، در جمع اصحاب حکایت فرمود:
حضرت فاطمه زهراء علیها السلام پس از رحلت پدرش، رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله بیش از مدّت شصت روز زندگی نکرد.(1)
و چون مریضی آن مخدّره مظلومه که به جهت صدمات وارده به وجود آمده بود شدّت یافت، دست به سوی آستان مقدّس الهی بلند کرده و با خداوند متعال مناجات و راز و نیاز می نمود.
و از جمله مناجات ها و استغاثه های آن حضرت چنین بود:
«یا حَیُّ یا قَیُّوم، بِرَحْمَتِک أسْتَغیثُ، فَأغِثْنی، اللّهمّ زَحْزِحْنی عَنِ النّارِ، وأدْخِلْنی الْجَنَّةَ، وألْحِقْنی بِمُحمَّد (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم)».
و هرگاه امیرالمؤ منین، علیّ علیه السلام کنار بستر همسرش، فاطمه زهراء علیها السلام می آمد، برای او این چنین دعا می نمود:
ای فاطمه! خداوند، تو را عافیت و سلامتی عنایت فرماید، و تو را زنده و سالم نگه دارد.
ولیکن حضرت زهراء مرضیّه علیها السلام در مقابل دعای شوهرش، چنین اظهار می داشت: چه قدر خوب است که هر چه زودتر به خدای خویش ملحق شوم و با او ملاقات کنم.
و سپس در آخرین لحظات عمر شریفش، وصیّت خود را پیرامون مهریّه اش و همچنین اثاث و اسباب منزل که متعلق به خودش بود مطرح کرد و در پایان به همسرش امام علیّ علیه السلام خطاب کرد و اظهار داشت:
یا علیّ! پس از من با أمامه دختر ابوالعاص ازدواج نما، چون که او همانند خودم نسبت به فرزندانم دلسوز و مهربان می باشد.(2)
1) در مدّت بقاء حضرت زهراء علیها السلام پس از رحلت پدرش اختلاف نظر است و در این زمینه روایات مختلفی وارد شده است.
2) مستدرک الوسائل: ج 2، ص 134، ح 7، و ص 360، ح 4.