جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سخن در شکم و ورود نور

زمان مطالعه: 2 دقیقه

روزی مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد و از آن حضرت پیرامون چگونگی ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها سؤ ال کرد؟

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت خدیجه با پیغمبر خدا صلی اللّه علیه و آله ازدواج کرد، زنان مکّه با او به مخالفت برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و اضطراب داشت، تا آن که بعد از مدّتی، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه علیها منعقد گردید.

و پس از گذشت اندک زمانی، جنین مونس مادر خود شد و از درون شکم با وی سخن می گفت و خدیجه این راز را پنهان می داشت تا آن که روزی حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله وارد منزل گردید و متوجّه شد که خدیجه با کسی سخن می گوید، فرمود: با چه کسی سخن می گفتی؟

خدیجه پاسخ داد: با جنین و بچّه ای که در شکم دارم، سخن می گفتم؛ چه این که او انیس و مونس من می باشد.

حضرت رسول فرمود: ای خدیجه! جبرئیل علیه السلام به من خبر داد که این نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پیشوایان

دین را برگزیده است، تا در روی زمین خلیفه و برای جهانیان حجّت باشند.

پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانی رحم فرا رسید،

آن گاه خدیجه برای زنان قریش پیام فرستاد تا او را در مورد زایمانش کمک نمایند؛ لیکن آنان با طرح سخنانی تلخ و شماتت آمیز، از انجام کار اجتناب کردند.

و خدیجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، که ناگاه چهار زن گندمگون و رشید وارد منزل وی شدند وگفتند:

ای خدیجه! ما از جانب پروردگار، به یاری تو آمده ایم، من ساره همسر ابراهیم و مادر اسماعیل هستم و این آسیه دختر مزاحم هم نشین تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگری مریم دختر عمران و مادر عیسی است و آن یکی هم، کلثوم خواهر موسی می باشد.

و سپس آن چهار زن بهشتی در اطراف بستر خدیجه نشستند و او را کمک و یاری نمودند تا این که ناگهان نور وجود حضرت فاطمه سلام اللّه علیها در حالی که پاک و پاکیزه بود دیده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش، تمام خانه های مکّه را روشنائی بخشید.

پس از آن، ده فرشته با در دست داشتن ظرف های بهشتی و آب کوثر وارد شدند و نوزاد عزیز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفید و خوشبو پوشاندند.

در همین لحظه، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پدرش، حضرت محمّد و امامت شوهرش، حضرت علیّ و یازده فرزندش صلوات اللّه علیهم داد؛ و نام مبارک فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جاری نمود.

و سپس بر یکایک حاضران سلام کرد، پس از آن همچنین میهمانان تبریک و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند.(1)


1) الخرایج و الجرایح: ج 2، ص 525، ح 1، و الثّاقب فی المناقب، ص 285، ح 244، و بحارالا نوار، ج 43، ص 2 3، و دلائل الامامة: ص 76، ح 17.