زمان مطالعه: < 1 دقیقه
چنین گویند کاولاد پیمبر++
بجز شمع نبی زهرای ازهر
همه پیش از پدر در خاک رفتند++
همه پاک آمدند و پاک رفتند
ز چندان دُر که بود اندر کنارش++
پس از وی ماند زهرا یادگارش
هزاران لاله در دار الرساله++
پدید آمد ز اصل آن سلاله
نبی را دستهی ریحان باغ، اوست++
شبستان نبوت را چراغ اوست
درخت سدره را سبزی ز باغش++
پرن، پروانهی روشن چراغش
چو شمعش در شب دیجور تابد++
ز تابش، مشعل مه نور یابد
شب تاری به مشعل خانهی سور++
چراغ زهره از زهرا برد نور
خور آمد ریشه تاب معجر او++
مه نو شد، سرانداز سر او
ز خاکش دیدهی حورا منور++
ز عطرش گلشن مینا معنبر
ثنائی و سلامی در خور او++
بر او و باب او و شوهر او