جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روایت سلمی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

«سلمی ام بنی رافع» نقل می‏کند که:

در لحظه‏های واپسین زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام در خدمتش بودم، آبی برای غسل و شستشوی بدن خواست. فورا آماده کردم. سپس فرمود: لباسهای تازه‏ی مرا بیاورید.

لباسهای آن حضرت را آوردم، آنها را پوشید و وارد اطاق خود شد، و در بستر استراحت رو به قبله قرار گرفت، آنگاه خطاب به من فرمود:

حدیث 135

قالت: یا اماه، انی مقبوضه الان، انی قد فرغت من نفسی و انی قد اغتسلت فلا یکشفنی احد

(ای مادر! من در همین لحظه، قبض روح می‏شوم و به سوی پروردگارم خواهم رفت، بدرستی که از جانم فارغ شدم. من غسل کرده‏ام (و با لباسهای پاکیزه آرمیدم،) پس هیچکس لباس از تن من برنگیرد)(1)

پس از آن دست راست خود را زیر سر نهاد، و روی به قبله آرمید و جان به جان آفرین تسلیم فرمود.


1) مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 364 و بحارالانوار ج 43 ص 183.