جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ره‏آورد شوم شخصیت ‏پرستی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

نقش الگوها و شخصیّت‏های اجتماعی بسیار ارزنده و حسّاس بود که در روش تبلیغ و گسترش اسلام نیز به کار گرفته شد، منافقان، و قدرت‏طلبان متظاهر به اسلام، و ورشکستگان سیاسی منتظر فرصت نیز، از این اصل غافل نماندند و برای ساکت کردن امّت اسلامی و به بند کشیدن دوباره توده‏های مردم، دقیقاً به همین اصل تکیه نموده، ابتداء به سوی الگوها شتافتند.

گروهی را با پول و وعده حکومت و قدرت، تطمیع نمودند که حتی شهادت دروغین را امضاء کردند(1)

گروه دیگری از شخصیت‏ها و صاحبان نفوذ کلمه را اغفال نمودند.

و برخی دیگر را به شک و تردید کشاندند.

و بعضی را با تبلیغات مسموم و صحنه‏سازی‏ها، همراه کردند.

و جمعی را با تهدید و ارعاب منزوی نمودند.

وقتی ابوهریره‏ها را می‏خرند که پول بگیرند و جعل حدیث کنند.

و عائشه‏ها را وا می‏دارند علیه فدک، به عنوان اُمّ‏المؤمنین، شهادت دهند(2)

و خالدها را در فرمانداری نظامی خود همراه می‏کنند(3)

و عبداللّه ابن مسعودها را ساکت می‏نمایند.

و سران مهاجر و انصار و بزرگان قبیله بنی‏ساعده را برای به دست آوردن حکومت و قدرت به سقیفه می‏کشانند.

و عمّار یاسرها را و مقدادها را منزوی می‏سازند.

دیگر شخصیت‏های صاحب نفوذ بی‏تفاوت می‏شوند و از بالای بام منازل، تنها، تماشاگر صحنه‏های غم‏بار اهانت به امام علی (ع) و شهادت حضرت محسن (ع) و کتک خوردن تنها یادگار رسول خدا می‏گردند، و یا از لای روزنه درب منازل آن همه از مصیبت‏ها را می‏دیدند و فقط گریه می‏کردند.

طبیعی است که مردم و امّت اسلامی نیز با پیروی از الگوهای ساکت و تطمیع شده، راه انحراف و سکوت و بی‏تفاوتی می‏پیمایند و ارزش‏های جاهلی بار دیگر، بر جامعه اسلامی سایه شوم می‏گستراند که:

و حکایت هم‏چنان باقی است.

اگر توده‏ها بیدار نباشند این مصیبت دامنگیر تمام انقلاب‏ها خواهد شد زیرا انقلابیّون و ملّت‏های بپا خواسته، با روح تقلید و شخصیت‏پرستی،

بهمین سرنوشت شوم مبتلا می‏گردند یَخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأیْدِیِهِمْ وَ اَیْدِیْ الْمُؤمِنینِ(4)

یعنی انقلاب‏های موفق همواره از طرف دشمنان مورد تهاجم و تهدید قرار نمی‏گیرند بلکه از درون با:

انحراف و قدرت‏طلبی شخصیّت‏ها.

یا تضاد فکری و درگیری الگوها و شخصیّت‏های انقلابی.

شکسته می‏شود، و از پای درمی‏آید. همان بزرگان و رؤسای قبائل و شخصیت‏های مهم اجتماعی، که دیروز مردم را فوج فوج به اسلام و هدایت الهی فرامی‏خواندند، امروز گروه گروه به اغفال و شرک و ارتداد و انحراف و سکوت و بی‏تفاوتی می‏کشانند، و خود عامل شکست و عقب‏ماندگی و سیر ارتجاعی نهضت و امّت می‏باشند.


1) سیاست تطمیع با پول و تقسیم قدرت1. ابابکر و عمر برای اینکه بنی‏هاشم را ساکت کنند به سراغ عبّاس عموی امام علی (ع) رفتند و به او پیشنهاد شرکت در خلافت نمودند که نپذیرفت.2. وقتی ابابکر خلافت را به دست گرفت، پول‏های فراوانی در میان مهاجر و انصار تقسیم کردند که زنی از انصار نپذیرفت و گفت: آیا می‏خواهید در امر دین، به من رشوه دهید؟- شرح نهج‏البلاغه ج 13 ص 301- کتاب الجمل ص 233- عقدالفرید ج 3 ص 175- الاصابة ج 1 ص 176- کتاب الصفین ص 85- حیاة الصحابة ج 1 ص 4203. اسید بن حضیر، از قبیله اوس، چون در بیعت با ابابکر از دیگران جلو افتاد، نیازهای او را برطرف ساختند و حتّی پس از مرگ، تمام دیون او را عُمَر پرداخت کرد- الفائق فی غریب الحدیث ج 1 ص 108.

2) کنزالفوائد کراجکی ص 361. و. کشف‏الغمّة ج 1 ص 478. و. سیرةالائمّة (ع) ص 130.

3) ابابکر لقب «سیف اللّه» شمشیر خدا را به خالد بن ولید داده و هر چه از خونریزی‏ها و فساد او شکایت می‏کردند اعتنائی نمی‏کرد.کتاب الاشتقاق ص 149. و. الفتوح ج 1 ص 149. و. تاریخ الردّة ص 47. و. تاریخ الکامل ج 2 ص 389.

4) سوره حشر 2.