جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رخصت پیامبر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

و روی لی عبدالعزیز الجلودی++

و قد کان صادقا مبرورا(1)

عن ثقاه الحدیث اعنی العلائی++

هو اکرم بذا و ذا مذکورا(2)

یسندوه عن ابن‏عباس یوما++

قال کنا عند النبی حضورا(3)

اذ اتته البتول فاطم تبکی++

و توالی شهیقها و الزفیرا(4)

قال مالی اراک تبکین یا فاطم++

قالت و اخفت التعبیرا(5)

اجتمعن النساء نحوی و اقبلن++

یطلن التقریع و التعییرا(6)

قلن ان النبی زوجک الیوم++

علیا بعلا عدیما فقیرا(7)

قال یا فاطم اسمعی واشکری الله++

فقد نلت منه فضلا کبیرا(8)

لم ازوجک دون اذن من الله++

و ما زال یحسن التدبیرا…(9)

یا بنی احمد علیکم عمادی++

واتکالی اذا اردت النشورا(10)

و بکم یسعد الموالی و یشقی++

من یعادیکم و یصلی سعیرا(11)


1) عبدالعزیز جلودی که راستگو بود و مبرور.

2) از علائی که امین بود و به امانت و بزرگواری مذکور.

3) و او از ابن‏عباس روایت کند با سند معتبر که روزی بودیم در محضر پیغمبر.

4) فاطمه نزد او آمد گریان و از سوز سینه نالان و نفس زنان.

5) پدرش پرسید: گریه‏ات از چیست؟ گفت:.

6) از زخم زبان و سرزنش زنان.

7) که گفتند: امروز پیغمبر، ترا به علی داد شوهر، که شوئی است درویش و نادار.

8) پیغمبر فرمود: ای فاطمه! بشنو و خدا را سپاس دار! که فضیلتی به تو داد از همه بیشتر.

9) این زناشوئی با رخصت خداست و آنچه از برای بندگان می‏خواهد بجاست.

10) ای فرزندان رسول! آن روز که روز جزاست اعتماد من به شماست.

11) دوستان شما نیک بختند و شادان، و دشمنانتان بدبخت و در آتش دوزخ سوزان. مناقب، این بیت‏ها را به نام عبدی الکوفی نوشته است، ولی چنانکه مولف الغدیر نویسد: قصیده مفصلی که این بیت‏ها جزء آن است از آن ابن حماد است.