جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رایت توحید

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ریشه‏ی سبز امامت پا گرفت++

گل به دامان خدیجه جا گرفت

تا شود همراه و همراز پدر++

تا شود یار علی (ع) در هر گذر

تا خدا بر ما سوی بنشاندش++

تا پدر «ام‏ابیها» خواندش

تا که در دامان شهادت پرورد++

رایت توحید بر ما بسپرد

تا که گوید عشق حق بی انتهاست++

با شهیدان زمزم خون خداست

عشق و تقوی را به هم آمیخته++

و آن دو را در جان زهرا (س) ریخته

نور زهرا سرکشید از آسمان++

کور شد ز آن دیده‏ی ناباوران

سید زن‏های عالم رخ نمود++

داشت آن مه عشق حق در تار و پود

در گریبانش شمیم «احمدی»++

ارمغانش بود صبح سرمدی

بر زنان آزادگی آواز کرد++

قفل زنجیر حقارت باز کرد

گوئیا خورشید از آن خانه تافت++

زن پس از آن جلوه‏ای جاوید یافت

رایت آزادگی افراشت او++

بذر گلهای شقایق کاشت او

(سوختن با ساختن آمد قرین++

گشت محنت با تحمل همنشین)(1)

ما همه پروانه در پیرامنش++

ای «سپیده» دست ما و دامنش

تا بتابد مهر مستور از نهان++

تا شکوفد گلشن گلهای جان

آه… زهرا جان ز گل گردد تهی++

این گلستان، گر تو ما را وانهی


1) از عمان سامانی.