جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دو حرکت پنهان و آشکار

زمان مطالعه: 5 دقیقه

پس از استقرار اسلام، و محکم شدن پایه‏های دین الهی در دل و جان جامعه اسلامی، حرکتی حساب شده و آشکار، مستدل و جاویدان از طرف رسول گرامی اسلام، در رابطه با آینده اسلام و مسلمین شکل گرفت، و هر روز با رهنمودهای ضروری و استدلال‏های محکم و اساسی، رواج یافت و در جامعه اسلامی به عنوان یک اصل مسلّم عقیدتی در دیدگاههای زیر جا باز می‏نمود:

1. اهل‏بیت رسول خدا (ص)، مفسران و پاسداران واقعی دین اسلام می‏باشند.

2. تا راه تکامل است و امت اسلامی در حرکت تکاملی، رهبری لازم است، و رهبران جامعه اسلامی (با لیاقت و عصمت و علم غیب و دیگر صفات و ویژگی‏ها) همه از اهل‏بیت رسول خدا می‏باشند «از علی (ع) تا مهدی (عج)».

3. سیاست تداوم اسلام و قرآن، بر دو پایه اسلامی، قرآن و عترت «ثقلین» بنیانگذاری شده و انحراف از آن دو نابخشودنی است.

4. و دوران امامت و رهبری چنین تبیین گردیده است.

الف- حکومت الهی با نظارت و ابلاغ رسول خدا (ص)

ب- حکومت الهی با نظارت و ابلاغ امامان معصوم (ع)

ج- حکومت الهی با نظارت و ابلاغ فقهاء در دوران غیبت کبری

د- حکومت الهی با نظارت و ابلاغ امام زمان (عج) پس از ظهور

ه- حکومت الهی با نظارت و ابلاغ مردمان معصوم (ع) در بازگشت دوباره (رجعت)

در این حرکت آشکار و هدفدار رسول خدا، که رهنمودهای الهی، و تذکرات آسمانی بتدریج ابلاغ و اجراء می‏گردید، جهان‏بینی توحیدی، و سیستم سیاسی اسلام، و کیفیت نظام حکومتی قرآن و اصول آینده‏نگری دین، تفسیر و تبیین می‏گشت.

و عوامل تداوم و بقاء اسلام معرّفی می‏شدند.

و پاسداران وحی به مردم شناسانده و اطاعت و فرمانبرداری از امامان راستین گوشزد می‏گردید که:

چهارچوب حکومت اسلامی.

و اداره امور مسلمین تا آینده‏های دور

قرآن و عترت می‏باشد(1) و سیاست و راه و رسم دیگران ارزشی نخواهد داشت و نباید در اسلام نفوذ کند.

آنگاه رسول گرامی اسلام نام و ویژگی‏های امامان دوازه‏گانه را یک یک برشمرد و خصوصیات و شرائط روزگاران آن بزرگ‏مردان را دقیقاً اطلاع داد.

در این حرکت آشکار هرگونه سوء استفاده.

اعمال اغراض شخصی، گروهی.

انحرافات عقیدتی، مکتبی.

صفت بندی‏های سیاسی.

تحمیل آراء و افکار شخصی بر قرآن و اسلام.

تبدیل حکومت الهی به انواع حاکمیت‏های مستبدانه طاغوتی.

تفسیرهای دروغین از قرآن و سنت و و و.

مردود و باطل اعلام شد و وظیفه همه طبقات جامعه اسلامی تا دوران «رجعت» و «قیامت» به گونه‏ای روشن ابلاغ و مشروحا اعلام شد که پیک وحی پیام نهائی را ابلاغ فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم(2)

بنابراین اگر امّت اسلامی و توده‏های مسلمان در صحنه می‏ماندند و از این مواضع اعلام شده دفاع می‏کردند.

حادثه ناگواری پدید نمی‏آمد.

رویداد تلخی مطرح نمی‏شد.

و مصیبت و بلائی دامنگیر عترت و امّت نمی‏گشت.

اما هزاران افسوس که:

در کنار این حرکت آشکار الهی، حرکت پنهان و مرموزی نیز در حال شکل‏گیری و طراحی بود.

تشنه‏گان قدرت.

هواپرستان کنار زده.

قدرت‏طلبان منزوی شده.

شکست خوردگان بی‏تقوا.

حسودان بی‏پروا.

دست‏اندرکاران یک حرکت شیطانی بودند تا حکومت و حاکمیّت را دوباره به دست گیرند و آرزوهای دیرینه را لباس عمل بپوشانند.

آشکارا نمی‏توانستند تحرکی را سازماندهی نمایند.

چون در برابر امّت اسلامی.

و رهنمودهای قاطع و مدیریت صحیح رسول خدا (ص).

هرگونه انحرافی، و هرگونه تحرک شیطانی به شدت سرکوب می‏گشت.

نمی‏توانستند بگویند:

«ما می‏خواهیم حکومت کنیم».

«می‏خواهیم اسلام نباشد».

«می‏خواهیم قرآن نباشد و ارزش‏های جاهلی حاکم شود».

از این رو به ظاهر تسلیم شدند، سیاست «نفوذ و ضربه» و صبر و انتظار در پیش گرفتند.

به طراحی و برنامه‏ریزی پرداختند.

و فرصت اجرای نقشه‏ها را به دوران پس از رحلت رسول خدا (ص) اختصاص دادند، گرچه در لحظه‏های آخر حیات رسول خدا نیز ساکت ننشستند و عمر پس از اهانت و جسارت به رسول خدا شعار «حسبنا کتاب اللّه» سر داد(3)


1) حدیث اِنّی تارِکٌ فیکُم الثّقَلَینَ کِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتی.1. صحیح ترمذی ج 5 ص 328 و ج 13 ص 199: محمد بن عیسی ترمذی متوفای 279 هجری2. نظم درر السمطین ص 232: زرندی حنفی3. ینابیع المودّة ص 33 و 45: فندوزی حنفی4. کنزالعمال ص 153 ج 15. تفسیر ابن کثیر ج 4 ص 113: اسماعیل بن عمر متوفای 774 هجری6. مصابیح السنّة ج 1 ص 206 و ج 2 ص 2797. جامع الاصول ج 1 ص 187. ابن أثیر متوفای 606 هجری8. المعجم الکبیر ص 137. طبرانی متوفای 360 هجری9. الفتح الکبیر ج 1 ص 503 و ج 3 ص 38510. عبقات الانوار ج 1 ص 94 و 112 و 114و 151 و 18211. احقاق الحق ج 912. ارجح المطالب ص 33613. رفع اللبس والشبهات ص 11 و 15: ادریسی14. درّ المنثور سیوطی ج 4 ص 7 و 306 متوفای 911 هجری15. ذخائر العقبی ص 16: محب‏الدین طبری متوفای 694 هجری16. الصواعق المحرقة ص 147 و 226: ابن حجر متوفای 852 هجری17. اسد الغابة ج 2 ص 12. ابن اثیر شافعی متوفای 630 هجری18. تفسیر الخازن ج 1 ص 419. الجمع بنی‏الصحاح (نسخه خطّی)20. علم الکتاب ص 264. سید خواجه حنفی21. مشکاة المصابیح ج 3 ص 25822. تیسیر الوصول ج 1 ص 16 ابن الدیبع23. مجمع الزوائد ج 9 ص 162: هیثمی متوفای 807 هجری24. جامع الصغیر سیوطی ج 1 ص 353 متوفای 911 هجری25. مفتاح النجا ص 9 (نسخه خطی)26. مناقب علی بن ابیطالب ص 234 و 281. ابن المغازلی27. فرائد السمطین ج 2 ص 143. حموینی متوفای 722 هجری.28. مقتل الحسین خوارزمی ج 1 ص 104 متوفای 993 هجری29. الطبقات الکبری ج 2 ص 194: ابن سعد متوفای 230 هجری30. خصائص امیرالمؤمنین ص 21 نسائی شافعی متوفای 303 هجری31. الغدیر ج 1 ص 30: علامه امینی32. مسند احمد بن حنبیل ج 5 ص 122 و 182 متوفای 241 هجری.

2) سوره مائده آیه 3. همه مورخان شیعه و اهل سنت اعتراف کردند که این آیه پس از اعلام ولایت حضرت علی (ع) در روز غدیر نازل گردید مانند:1. تاریخ دمشق ج 2 ص 75 و 577. ابن عساکر شافعی متوفای 571 هجری2. شواهد التنزیل حکانی حنفی ج 1 ص 157 متوفای 504 هجری3. مناقب ابن مغازلی شافعی ص 194. تاریخ بغداد ج 8 ص 290: خطیب بغدادی متوفای 484 هجری5. تفسیر الدر المنثور ج 2 ص 259. سیوطی متوفای 911 هجری6. الاتقان سیوطی شافعی ج 1 ص 31 و 52 متوفای 911 هجری7. مناقب خوارزمی حنفی ص 80 متوفای 993 هجری8. تذکرة الخواص ص 30 و 18. ابن الجوزی حنفی متوفای 654 هجری9. تفسیر ابن کثیر شافعی ج 2 ص 14 متوفای 774 هجری10. مقتل الحسین خوارزمی حنفی ج 1 ص 47 متوفای 993 هجری11. ینابیع المودة قندوزی حنفی ص 11512. فرائد السمطین ج 1 ص 72 و 74 و 315: حموینی متوفای 722 هجری13. تاریخ یعقوبی ج 2 ص 35: متوفای 292 هجری14. الغدیر ج 1 ص 23015. کتاب الولایة ابن جریر طبری: متوفای 310 هجری16. تاریخ ابن کثیر شافعی ج 5 ص 210 متوفای 774 هجری17. المناقب ص 106. عبداللّه شافعی18. ارجح المطالب ص 568. عبداللّه حنفی19. روح‏المعانی ج 6 ص 55. آلوسی20. البدایة والنهایة ج 5 ص 213 و ج 7 ص 349 ابن کثیر شافعی متوفای 774 هجری21. الکشف والبیان ثعلبی متوفای 291 هجری22. برای آگاهی با اسناد و مدارک شیعه به بحارالانوار ج 37 باب 52 مراجعه شود.

3) 1. صحیح بخاری ج 2 ص 22 و ج 4 ص 85 و 1212. صحیح مسلم ج 2 ص 14 و ج 5 ص 75 و ج 11 ص 893. مسند احمد ج 1 ص 325 و ج 3 ص 3434. الطبقات الکبری ج ص 2445. الایضاح ص 1866. تاریخ ابن عساکر ج 6 ص 4517. سیره حلبی ج 3 ص 381.