پس از ماجرای سقیفه، و سرپیچی عدهای از بیعت با ابوبکر، برای آن که به خیال خودشان مرکز تجمع مخالفان را مورد تهدید قرار دهند، به خانه امام یورش آوردند، عمر و قنفذ، و طرفداران آنها تهدید کردند، اگر امام علی علیهالسلام برای بیعت به مسجد بیرون نیاید، خانه را آتش میزنیم!!
حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از امام، در برابر مهاجمان فرمود:
حدیث 64
قالت: ایها الضالون المکذبون ماذا تقولون؟ و ای شیء تریدون؟
یا عمر اما تتقی الله؟ تدخل علی بیتی؟ ابحزبک الشیطان تخوفنی؟ و کان حزب الشیطان ضعیفا
و یحک! ما هذه الجراة علی الله و علی رسوله؟ ترید ان تقطع نسله من الدنیا و تفنیه و تطفیء نور الله؟ «و الله متم نوره»(1) و انتهاره لها
طغیانک یا عمر اخرجنی، و الزمک الحجة و کل ضال غوی
اما و الله یابن الخطاب لو لا انی اکره ان یصیب البلاء من لا ذنب له لعلمت
انی ساقسم علی الله ثم اجده سریع الاجابة
یا ابتاه یا رسول الله هکذا کان یفعل بحبیبتک و ابنتک؟
آه یا فضة الیک فخذینی فقد و الله قتل ما فی احشائی من حمل
(شما ای گمراهان و دروغگویان! چه میگویید و چه میخواهید؟
ای عمر! آیا از خدا پروا نداری؟ این گونه میخواهی وارد خانه من شوی؟
آیا با حزبت که حزب شیطان است، مرا میترسانی در حالی که حزب شیطان ناتوان است!
وای بر تو! این چه جرات و جسارتی است که بر خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله او داری؟ آیا میخواهی دودمان پیامبر را نابود کنی؟ و نور خدا را خاموش؟ آگاه باش که خداوند نور خود را فروزان و جاودانه نگه میدارد.
از شرکت و حضور در میان نامحرمان پرهیز داشتم، اما تهاجم و طغیان تو مرا از خانه بیرون کشید و حجت را بر تو و بر دیگر گمراهان تمام کرد.
سوگند بخدا، چون کراهت دارم که بیگناهان دچار بلا و گرفتاری شوند، دست از نفرین بر میدارم.
اگر چنین نبود، میدانستی که سوگند و نفرین من به سرعت تحقق مییافت و عذاب خدا فرو میبارید.)
پس از کوبیده شدن بین در و دیوار و به شهادت رسیدن حضرت محسن علیهالسلام فرمود:
(ای پدر! رسول خدا! بنگر که با دختر مورد علاقهی تو چنین رفتار میشود:
آه: ای فضه بیا و مرا دریاب. سوگند به خدا، فرزندی که در شکم داشتم، کشته شد.)(2)
1) صف – 8.
2) الوافی ج 2 ص 188 و اصول کافی ج 1 ص 460 و ارشاد دیلمی ص 176.