امشب آن گلشن طاها ثمر آورده برون++
ثمری تازه، چو قرص قمر آورده برون
بحر زخار(1) رسالت، یم مواج کرم++
از بر خویش یگانه گهر آورده برون
نفس باد صبا مشک فشاند امشب++
که ز انفاس خوشش مشک تر آورده برون
حبذا ساقی بزمی که ز خمخانهی عشق++
ساغر خویش چو تنگ(2) شکر آورده برون
قلم صنع خدا بین که چسان از رقمش++
منشی حکم قضا و قدر آورده برون
احسن آن قادر بیچون که ز گنجور قدم++
گوهری به ز همه خشک و تر آورده برون
نازم آن دست که از کنز خفی مطلق++
دُر دُردانهی خیر البشر آورده برون
آفرین بر ید نقاش که از پردهی غیب++
نقش این دختر والا گهر آورده برون
حمد آن خالق سرمد که ز بحر کرمش++
کوثری فخر تمام بشر آورده برون
به به آن مام که چون فاطمه از گنج عفاف++
همسر باب شبیر و شبر(3) آورده برون
مه نتابد اگر امشب چه عجب چون نگرد++
آفتابی ز پس ابر سر آورده برون
مرغ بی بال و پری بود چو مهجور حزین++
بین ز یمن قدمش بال و پر آورده برون
1) زخار: بسیار و پر و لبریز، پر آب و مواج.
2) تنگ شکر: بار شکر.
3) شبیر و شبر: حسن و حسین (ع).