جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

درج کمال

زمان مطالعه: 2 دقیقه

کیست وجودش ز بعد خالق اکبر++

فوق وجود و ز حد وصف فراتر؟

کیست که باشد وجود ذیل وجودش++

هست عرض هر چه هست و اوست چو جوهر؟

هست فضای وجود از که مصفا++

مغز جهان از شمیم کیست معطر؟

روشنی‏اش از کجا ظلمت هستی++

دیده‏ی عالم به نور کیست منور؟

دور به مهر چه کس همی زند افلاک++

دست که باشد مدار چرخ مدور؟

نخل وجود از ولای کیست خورد آب++

وان گل آدم به مهر کیست مخمر؟

درج کمال از کمال کیست پر از دُر++

چرخ وقار از وقار کیست پر اختر؟

از که برآورد بار، نخل نبوت++

باغ امامت، ز یمن کیست مشجر؟

کیست که پیوند زد به نخل نبوت++

شاخ ولایت، که شد رسا و تناور؟

آنکه گشایم دهان چو بهر مدیحش++

ریزد خرمن خرمن ز لب دُر و گوهر

نافه‏ی ترمی دمد به جای مرکب++

خامه نهم چون به مدح او سر دفتر

آنکه وجودش ز عیب و نقص مبرا++

فاطمه‏ی طاهره، صدیقه‏ی اطهر

آنکه بود هستی را قوام به ذاتش++

آنکه بود چرخ را به تارک افسر

نور دل مصطفی زکیه‏ی عذرا++

بضعه خیرالورا بتول مطهر

آنکه در آیینه‏اش خدا متجلی++

آنکه علی راست کفو و همدم و همسر

آنکه به شأنش نزول آیه‏ی تطهیر++

آنکه به وصفش ورود سوره‏ی کوثر

معنی مشکوه او در آیه‏ی نور است++

نور علی نور، او و نفس پیمبر

کنیه‏اش ام‏الحسین و ام‏ابیها++

زهره‏ی زهرا لقب، شفیعه‏ی محشر

عفت او ماورای مرز تصور++

عصمتش از رخنه‏ی عقول فراتر

عفت او بین که قبر خویش نهان خواست++

تا که بجز محرمش ننشیند بر سر

«عصمت خالق بود، سزاست که باشد++

مرقد پاکش ز چشم خلق مستر»

عاجزم از اینکه آورم به تصور++

آنچه ز وصفش بود به سینه مصور

فوق تصور بود ثنای جمیلش++

کز ملک العرش سوزد اینجا شهپر

«صاعد» از این چامه مصرعی ندهم من++

گر همه عالم بر آن نهند برابر