استعمارگران و دشمنان پیروزی و رهائی انسانها نیز به عظمت و ارزش عامل مردمی آشنا شده و فهمیدند تا مردم را متفرق و پراکنده نسازند، دلسرد و ناامید نکنند، یا تزلزل در ایمانشان وارد ننمایند، نمیتوانند یک انقلاب پیروز را از پای درآورند.
از این رو، برای نابودی و مبارزه با نهضتها، به فکر جدا کردن عامل مردمی از انقلاب شدند.
و با انواع شایعهها.
دروغپردازیها.
صحنهسازیها.
احزاب سیاسی.
مشکلات نظامی، اقتصادی، سعی در ساکت کردن و بیتفاوت نمودن مردم نمودند، و همه تحلیلگران تاریخ دیدند که:
تا عامل مردمی از پیامبران فاصله گرفت پیروزیها رخت بست.
و تا مردم در لحظههای حساس پس از پیامبر اسلام سکوت کردند و تسلیم توطئهها گشتند، امّت اسلامی سیر ارتجاعی گرفت و آن همه از حوادث تلخ بر اهلبیت (ع) وارد آمد.
و تا در مبارزات مدرّس شهید و نهضت تنباکو و قیام آیةاللّه کاشانی، مردم به اختلاف و جدائی دامن زدند و کناره گرفتند، استبداد دوباره حاکم شد و انقلاب و رهبران انقلابی کنار زده شدند و استعمارگران با نفسی تازه حملههای کاری مجدّد را از سر گرفتند.
اگر عامل مردمی با امام علی (ع) بود و حادثه تعیین امامت را در 70 روز قبل در حماسه غدیر به یاد میآورد و آنگاه با همان روح شهادتطلبی و جهاد، از اسلام رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) دفاع مینمود از حوادث ناگوار خبری نبود(1) که فاطمه زهرا (علیهاالسلام) از این بیتفاوتی نورس و سکوت مرگآور مینالد و سرکوفت میزند که:
فَلَمّا اخْتارَ اللّهُ لِنَبِیّهِ (ص) دارَ اَنبِیائِه «تا آنکه خدا برای پیامبرش خانه انبیاء را برگزید».
وَ مَأوی اَصْفیائِه «و آرامگاه اصفیاء را».
ظَهَرَتْ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ «خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد».
وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ «جامه دین کهنه شد».
وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوین «سر دسته گمراهان به سخن درآمد».
وَ نَبَغَ خامِلُ الأقَلّینَ «تهیدست گمنامان نابغه شد».
وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ «نازپروردگان بیعرضه کبکشان به خواندن آمد».
فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُم «در عرصههای خانههایتان به قدم زدن درآمد».
وَ أطْلَعَ الشّیْطانُ رَأسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ «و شیطان سر خویش را از مخفیگاه خود بیرون آورد».
هاتِفاً بِکُمْ «ندایتان درداد».
فَاَلْفاکُم لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ «دید که پاسخگوی دعوت او هستید».
وَ لِلْغرّةِ فیهِ مُلاحِظینَ «و برای ملاحظه عزت فریبنده او آمادهاید».
ثُمّ اسْتَنْهَضَکُم فَوَجَدَکُمْ خِفافاً «خواست که قیام نمائید و دید که شما راحت و سبک این کار را میکنید».
وَ اَحْمَشَکُم فَألْفاکُمْ غِضاباً «گرم و داغتان کرد و دید که آتشینید».
فَوَسَمْتُم غَیْرَ اِبِلِکُم «پس داغ و نشان زدید بر غیر شترتان».
وَ أوْرَدْتُم غَیْرَ شِرْبِکُم «و بر آبی که سهم شما نبود وارد شدید».
هذا وَالْعَهْدُ قَریبٌ «در حالی که از عهد و قرار چیزی نگذشته بود».
وَالْکَلْمُ رَحیبٌ «و موضع شکاف زخم هنوز خیلی وسیع بود».
وَالْجُرْحُ لَمّا یَنْدَمِلْ «دهن زخم هنوز به هم نیامده بود».
وَالرّسُولُ لَمّا یُقْبَرْ «و پیغمبر هنوز به قبر سپرده نشده بود».
اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ «برای عمل خود بهانه آوردید که از فتنه میترسیدیم».
ألا: فِی الفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنّ جَهَنّمَ لَمُحطیَةٌ بِالْکافِرینَ «ولی به راستی که در فتنه افتادید و راستی که جهنّم محیط بر کافران است».
فَهَیْهاتَ مِنْکُم! «خیلی دور بود این پیش افتادگی از شما».
وَ کَیْفَ بِکُمْ؟ «و چطور اینکار را کردید؟».
وَ أنّی تُؤفَکُونَ «به کجا روی میآورید».
در لحظههای آغازین وفات پیامبر (ص)، کودتاگران سقیفه، با پخش شایعات و شعارهای انحرافی، گروهی از مردم را به شک و تردید کشاندند(2)
بعضی را با وعدههای دروغین بسیج کرده علیه اهلبیت (ع) شوراندند.
و برخی را به طغیان و تهاجم واداشتند.
و دستهای را با برق شمشیرها مرعوب و منزوی نمودند.
و جمعی را اغفال و به انحراف کشاندند تا در ولایت اهلبیت (ع) تردید نمایند.
و سران تعدادی از قبائل را به بهانه تقسیم پُستهای حکومتی تطمیع
نمودند.
و مقاومت کنندگان را ترور کردند، به خاک و خون کشیدند.
و به خانه علی (ع) یورش آوردند(3) و با رعب و اضطراب و ترس، مردم را به سکوت و انزوا کشاندند.
در نتیجه شمشیرهای برهه غلاف شد، و بازوهای تنومند شجاعان سست گردید و فریادهای حقطلبانه خاموش شد.
و کار بدانجا کشید که، آتش زدن درب خانه علی (ع) را و اهانت به اهلبیت عصمت و طهارت را و کتک خوردن تنها مدافع ولایت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را از پشت بامها، از روزنه درب منازل، فقط نظارهگر بودند، و از روی عجز و زبونی اشک میریختند.
دیگر فریادی برنخواست.
دستی به طرف شمشیرها نرفت.
بُغضی نترکید.
و صدای «لبیک یا علی (ع)» و «لبیک یا فاطمه (علیهاالسلام)» در هیچ کجای مدینه بلند نشد.
و آه جانسوزی بجز آه سوزان فاطمه (علیهاالسلام) کس نشنید.
پس اسب خلافت در زیر پای کودتاگران رام شد و لباس خلافت، وارونه و مضحک بر اندام غاصبان حکومت پوشانده شد.
اینجاست که حضرت زهرا خطاب به کودتاگران مغرور میفرماید:
فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظّهْرِ «پس خلافت را بگیرید ولی بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است».
نَقِبَةَ الْخُفِّ «و پای آن تناول کرده و سوراخ است».
باقِیَةَ الْعارِ «عار آن باقی است».
مُوْسُومَةً بِغَضَبِ اللّهِ «و نشان از غضب خدا دارد».
وَ شَنارِ الاَبَدِ «و ننگ ابدی».
مَوْصُولَةً بِنارِ اللّهِ الْمُوقَدَةِ الّتی تَطّلِعُ عَلَی الاَفْئِدَةِ «و هر که آن را بگیرد فردا به آتش فروزان خدا که بر قلبها احاطه مییابد، خواهد رسید».
فَبِعَیْنِ اللّهِ ما تَفْعَلُونَ «آنچه میکنید در برابر چشم خداست».
وَ سَیَعْلَمُ الّذینَ ظَلَمُوا اَیّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ «به همین زودی آنانکه ستم کردند خواهند دانست که به کدام بازگشتگاهی باز خواهند گشت».
وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ «و من دختر آنکس هستم که شما را از در پیش بودن عذاب دردناک خبر داد».
فَاعْمَلُوا اِنّا عامِلُونَ، وَانْتَظِرُوا اِنّا مُنْتَظِرُونَ «پس شما هر چه خواهید بکنید و ما هم کار خود را میکنیم شما منتظر بمانید که ما هم منتظر خواهیم ماند»(4)
1) بیتفاوتی و عذرتراشیهاامام علی (ع) و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) برای اتمام حجّت و تداوم مبارزه منفی بر ضدّ کودتاگران، اصحاب رسول خدا (ص) و یاران مدّعی را فراخواندند، به یاری طلبیدند، دعوت به مبارزه کردند امّا فایدهای نداشت و با عُذرتراشیهای بیهوده از مسئولیت الهی سر باز زدندمانند:1. بعضی گفتند، چه باید کرد ابابکر زودتر از شما آغاز کرد، ما هم با او بیعت کردیم، دیگر نمیشود کاری از پیش برد- اعلام النساء ج 3 ص 1204- احقاق الحق ج 10 ص 295- الامامة والسیاسة ج 1 ص 12: ابن قتیبة متوفای 276 هجری- احتجاج طبرسی ج 1 ص 147: طبرسی متوفای 588 هجری- خصال ج 1 ص 173: شیخ مفید متوفای 413 هجری2. شبها به خانههای مهاجر و انصار رفتند، آنها را فراخواندند، و پاسخ مثبت ندادند- الامامة والسیاسة ص 12 و 20: ابن قتیبة متوفای 276 هجری- اعیان الشیعة ج 1 ص 310: علامه امینی3. برخی دیگر گفتند. از ظهور فتنهها ترسیدیم و فوراً برای برقراری نظم با ابابکر بیعت کردیم- مروجالذهب ج 2 ص 301: مسعودی متوفای 346 هجری4. و گروهی گفتند. اگر علی (ع) هم زودتر میآمد با او بیعت میکردیم، حضرت زهرا (علیهاالسلام) فرمودندعلی (ع) در کنار جسد پیامبر، مشغول مراسم تدفین بود، آیا میتوانست پیامبر را ترک کند؟- الامامة والسیاسة ص 12: ابن قتیبة متوفای 276 هجری- بیتالاحزان ص 92. شیخ عباس قمّی- کفایة الأثر ص 193:امام علی (ع) فرمودند: أفَکُنْتُ أدَعُ رَسُولَاللّهَ (ص) فی بَیْتِهِ؟ لَمْ أدْفُنَهُ وَ أخْرُجُ أنازِعُ النّاسَ سُلْطانَهُ؟(آیا میتوانستم جنازه رسول خدا (ص) را در خانهاش رها کنم و مراسم تدفین را نادیده گرفته به میان مردم بروم و در حکومت و خلافت به منازعه پردازم؟)- رجوع کنید به مدارک بالاحضرت زهرا (علیهاالسلام) در برابر عُذر تراشیهای رسوا فرمودوَ هَلْ تَرَکَ أبی یَوْمَ غَدِیرِ خُمّ لِأحَدٍ عُذْراً؟(آیا پدرم پیامبر اسلام (ص) پس از حماسه غدیر که علی (ع) را به امامت منصوب فرمود برای کسی عذری باقی گذاشته است؟)- خصال ج 1 ص 173: شیخ مفید متوفای 413 هجریو مردم مدینه پس از آنکه کودتاگران حکومت را گرفتند و آبها از آسیاب فروریخت به عنوان عذرخواهی به یگانه یادگار پیامبر (ص) گفتند:«ما غافلگیر شدیم، ابابکر پیشدستی کرد اگر علی (ع) بما تذکر میداد به او روی میآوریم»حضرت زهرا (علیهاالسلام) در یک افشاگری ضروری فرموداِلَیْکُم عَنّی فَلا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذِیرکُمْ وَ لا أمْرَ بَعْدَ تَقْصِیرکُمْ«به دنبال کارتان بروید، دیگر پس از اینگونه عذرتراشیهای دروغین عذری پذیرفته نمیشود و پس از این کوتاهی و بیتفاوتی امری وجود نخواهد داشت»- احتجاج طبرسی ج 1 ص 147- 149: متوفای 588 هجری.
2) تحریک مردمابابکر برای تحریک کردن مردم گفت.«فدک پس از رسول خدا (ص) مال عموم مردم است»تا فاطمه (علیهاالسلام) را در برابر مردم قرار داده که نه تنها کسی بر مظلومیّت فاطمه (علیهاالسلام) اعتراض نکند بلکه علیه او بشورند و برای منافع مادّی، تصمیم ابابکر را بپذیرند- فتوح البلدان ص 44: بلاذری متوفای 279 هجری.
3) ابابکر فرمان هجوم به خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) را صادر کرد(به عمر گفت با جماعتی به خانه فاطمه (علیهاالسلام) بروید تا همگان برای بیعت بیایند، اگر علی (ع) سرباز زد با او بجنگ)1. عقدالفرید ج 2 ص 250: ابن عبدربّه متوفای 328 هجری2. تاریخ ابیالفداء ج 1 ص 156:3. اعلام النساء ج 3 ص 207- اسناد و مدارک هجوم به خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) و آتش زدن آن به شرح زیر میباشد1. عقدالفرید ج 2 ص 176 و ج 4 ص 268: ابن عبدربه2. الغدیر ج 7 ص 77: علامه امینی3. تاریخ ابیالفداء ج 1 ص 1564. اعلام النساء ج 3 ص 7 و 12: عمر رضا کحّالة5. مروج الذهب ج 1 ص 415: مسعودی متوفای 346 هجری6. الامامة والسیاسة ج 1 ص 18: دینوری متوفای 282 هجری7. کتاب سُلَیْم بن قیس ص 89 و 249: متوفای 90 هجری8. تاریخ طبری ج 2 ص 619. و. ج 3 ص 202: طبری متوفای 310 هجری9. شرح نهجالبلاغه ج 2 ص 130: ابن ابیالحدید و ج 6 ص 4810. تلخیص الشافعی ص 415: خواجه طوسی متوفای 460 هجری11. کتاب شافی ص 240: سید مرتضی متوفای 436 هجری12. کتاب طرائف ص 64:13. اثبات الوصیّة ص 100/ 262: مسعودی متوفای 346 هجری14. بحارالانوار ج 43 ص 197. مرحوم مجلسی متوفای 1110 هجری15. تاریخ طبری ج 3 ص 198: طبری متوفای 310 هجری16. تاریخ طبری ج 2 ص 443:17. بحارالانوار ج 28 ص 204 و 338: مرحوم مجلسی18. شرح نهجالبلاغه ج 1 ص 134: ابن ابیالحدید متوفای 656 هجری19. ارشاد القلوب: دیلمی متوفای 771 هجری20. عقدالفرید ج 5 ص 12: ابن عبدربّه متوفای 328 هجری21. بلاغات النّساء ج 4 ص 14: ابن ابیطاهر مروزی متوفای 280 هجری22. انساب الأشراف ج 1 ص 586 و ج 3 ص 282: بلاذری متوفای 279 هجری23. بیتالاحزان ص 97: شیخ عباس قمّی24. ریاحین الشریعة ج 1 ص 281:25. روضة المناظر: محمّد بن شحنة26. وافی بالوفیات: صلاحالدین صفدی27. تاریخ دمشق: ابن عساکر متوفای 571 هجری28. جمع الجوامع: سیوطی متوفای 911 هجری29. کتاب غُرر: ابن جَبیر30. ازالة الخفا: دهلوی31. الاستیعاب: ابن عبدالبر متوفای 338 هجری32. الأموال: ابوعبیدة متوفای 2225 هجری33. مرآة الزمان: سبط بن الجوزی متوفای 654 هجری34. حبیب السیر: غیاثالدّین شافعی35. تجارب الأمم: ابن مسکویه متوفای 421 هجری36. خصال ص 171: شیخ صدوق متوفای 380 هجری37. تاریخ کامل ابن اثیر ج 2 ص 237: ابن اثیر متوفای 606 هجری38. میزان الاعتدال ج 2 ص 215: ذهبی متوفای 748 هجری39. کنزالعمال ج 5 ص 381: متقی هندی40. الملل والنحل ج 1 ص 57: شهرستانی41. دلائل الامامة ص 45: طبری متوفای 400 هجری42. کتاب عبدالله بن سبا ج 1 ص 10843. تاریخ ابن شحنة ص 164.
4) تاریخ طبری ج 1 ص 233. و کفایة الخصام ص 508.