حضرت زهرا علیهاالسلام چادر به سر کرده و با جمعی از بانوان وارد مسجد شد، در حالی که ابابکر و جمعی از مهاجرین و انصار حضور داشتند
به احترام آن بزرگ بانوی اسلام پردهی سفیدی آویختند که سخنرانی را در پشت پرده آغاز کند.
حضرت زهرا علیهاالسلام قبل از آغاز سخن، نالهی جانسوزی کشید که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن که مردم آرام گرفتند، فرمود:
حدیث 57
1- ضرورت الحمد و الثناء علی الله
قالت: الحمد لله علی ما انعم، و له الشکر علی ما الهم، و الثناء بما قدم من عموم نعم ابتداها، و سبوغ آلاء اسداها، و تمام منن والاها، جم عن الاحضاء عددها، و نآی عن الجزاء امدها، و تفاوت عن الادراک ابدها، و ندبهم لاستزادتها بالشکر لاتصالها، و استحمد الی الخلائق باجزالها، و ثنی بالندب الی امثالها. و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، کلمة جعل الاخلاص تاویلها، و ضمن القلوب موصولها، و انار فی التفکر معقولها،
2- معرفة الله تعالی
الممتنع من الابصار رؤیته، و من الالسن صفته و من الاوهام کیفیته.
ابتدع الاشیاء لا من شیء کان قبلها، و انشاها بلا احتذاء امثلة امتثلها، کونها بقدرته و ذرءها بمشیته من غیر حاجة منه الی تکوینها و لا فائدة له فی تصویرها الا تثبیتا لحکمته و تنبیها علی طاعته و اظهارا لقدرته و تعبد لبریته و اعزازا لدعوته
ثم جعل الثواب علی طاعته و وضع العقاب علی معصیته ذیادة لعباده عن نقمته و حیاشة لهم الی جنته.
ترجمهی خطبهی اول
1- ضرورت شکر و سپاس الهی
ستایش خداوند را، بر نعمتهایی که به ما بخشید، و شکر او را! بر آنچه الهام فرمود، حمد و ثنا بر خداوند، برابر نعمتهائی که از پیش فرستاد، و همهی نعمتهائی که آفرید، و نعمتهای فراوانی که به انسانها عطا فرمود، و تمام منتها و نعمتهایی که پیاپی فرستاد.
نعمتهایی که شمارش آن از توان انسان فزونتر، و پاداش آن ناممکن، و درک دامنه و گستردگی آن از ادراک و هوش بشر فراتر است.
مردم را به شکر گزاری فرا خواند، تا نعمتها را پیاپی فرستد، و به حمد و سپاس راهنمایی کرد، تا نعمتها را فزونی بخشد، و با درخواست بندگان، نعمتها را چند برابر نماید.
گواهی میدهم، بجز الله، خدایی نبوده و شریکی برای او نیست، تفسیر این گواهی و شهادت، اخلاص است، و پایبند آن، قلبهای آگاه، که در پیشگاه تفکر و اندیشه، معنای آن را روشن فرمود.
2- شناخت خدا
خداوندی که چشمها او را نمیتوانند بنگرند، و زبانها از وصف او عاجزند، و وهم و خیال از درک ذات او فرو ماندهاند، اشیای عالم را بدون این که چیزی موجود باشد، آفرید، و بدون مثال و نمونهای، ایجاد کرد، با قدرت خود پدید آورد، و با ارادهی خود، ایجاد نمود، نه به آفریدن آنها نیازمند بود، و نه از خلقت آنها سود میبرد.
جز آن که خواست حکمتش تحقق یابد، و همه را به اطاعت و بندگی آگاه نماید، و قدرت خود را آشکار کند، و به همه راه بندگی بیاموزد، و دعوت خود را عزت بخشد
آنگاه پاداش را بر اطاعت و بندگی، و عذاب را در مخالفت و سرپیچی، قرار داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند، و بسوی بهشت سوق دهد.
3- فلسفه البعث المحمدیه
و اشهد ان ابی محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله، اختاره و انتجبه قبل ان ارسله، و سماه قبل ان اجتباه، و اصطفاه قبل ان ابتعثه، اذا الخلائق بالغیب مکنونة و بستر الاهاویل مصونة و بنهایة العدم مقرونة، علما من
الله تعالی بمآل الامور و احاطة بحوادث الدهور و معرفة بمواقع الامور.
ابتعثه الله اتماما لامره و عزیمة علی امضاء حکمه و انفاذا لمقادیر حتمه، فرای الامم فرقا فی ادیانها، عکفا علی نیرانها، عابدة لاوثانها، منکرة لله مع عرفانها
4- فوائد البعثه المحمدیه
فانار الله بابی محمد صلی الله علیه و آله ظلمها و کشف عن القلوب بهمها و جلی عن الابصار غممها، و قام فی الناس بالهدایة فانقذهم من الغوایة و بصرهم من العمایة، و هداهم الی الدین القویم و دعاهم الی الطریق المستقیم. ثم قبضه الله الیه قبض رافة و اختیار و رغبة و ایثار، فمحمد صلی الله علیه و آله من تعب هذه الدار فی راحة قد حف بالملائکة الابرار و رضوان الرب الغفار و مجاورة الملک الجبار صلی الله علی ابی نبیه و امینه و خیرته من الخلق و صفیه و السلام علیه و رحمة الله و برکاته
«ثم التفتت الی اهل المجلس و قالت:»
3- فلسفه بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله
گواهی میدهم که پدرم محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستادهی او است، خدا او را قبل از آن که بیافریند، انتخاب کرد، و پیش از ان که بفرستد، به نام نیکو، نامگذاری فرمود، و پیش از بعثت به پیامبری برگزید.
آن هنگام که هنوز مخلوقات در حجاب غیب پنهان بودند، و در تاریکی نیستی پوشانده و آثاری نداشتند.
انتخاب پیامبر صلی الله علیه و آله بر اساس علم خدا به آیندهی امور، و احاطه و تسلط او به حوادث روزگاران، و شناخت خدا به سرنوشت هر چیزی بود
پیامبر را بر انگیخت، تا امر خود را تمام کند، و آنچه را که مقدر ساخته به انجام رساند
پیامبر دید که هر فرقهای دینی دارد، و به روشنایی شعلهای روی آورده، و بتهای خود را پرستش نموده، و خدا را با آن که میشناختند، انکار کردند.
4- رهآورد بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله
پس خدای بزرگ، تاریکیهای جاهلیت را به وسیلهی محمد صلی الله علیه و آله روشن ساخت، و مشکلات و تیرگی کفر را از قلبها زدود، و پردهها از جلوی دیدگان برداشت
پیامبر صلی الله علیه و آله برای هدایت در میان مردم بپا خواست، و آنان را از گمراهی نجات داد، و از
کوری و کوردلی رهانید، و به سوی دین استوار الهی رهنمون شد، و همه را به راه راست فرا خواند، تا روزی که خدا بر اساس رافت و رحمت خویش او را بنزد خود برد، که به دیدار او راغب و سزاوار بود.
پس رسول خدا، هم اکنون از رنج این دنیا راحت است، و گرداگرد او را فرشتگان گرفتهاند، و در رضوان و خشنودی خدا غرق است، که در جوار رحمت ملک جبار، آرمیده است.
درود خدا بر پدرم که نبی و امین خدا بر وحی، و برگزیدهی او بود، سلام بر او و رحمت و برکات خدا بر او باد. سپس به مردم حاضر در مسجد نگریست و فرمود:
5- فضائل القرآن و العترة النبویة
انتم عباد الله نصب امره و نهیه و حملة دینه و وحیه، و امناء الله علی انفسکم و بلغائه الی الامم، زعیم حق له فیکم وعهد قدمه الیکم و بقیة استخلفها علیکم:
و معنا کتاب الله الناطق، و القرآن الصادق، و النور الساطع، و الضیاء اللامع، بینة بصائره، منکشفة سرائره، متجلیة ظواهره، مغتبطة به اشیاعه، قائد الی الرضوان اتباعه، مود الی النجاة استماعه، به تنال حجج الله المنورة و عزائمه المفسرة و محارمه المحذرة و بیناته الجالیة و براهینه الکافیه، و فضائله المندوبة، و رخصه الموهوبة و شرائعه المکتوبة.
6- فلسفه الاحکام و الامامة
فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک، و الصلوة تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاة تزکیة للنفس و نماء فی الرزق، و الصیام تثبیتا للاخلاص، و الحج تشییدا للدین، و العدل تنسیقا للقلوب، و طاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا للفرقة، و الجهاد عزا للاسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الاجر، و الامر بالمعروف مصلحة للعامة، و بر الوالدین وقایة من السخط، وصلة الارحام منساة فی العمر و منماة للعدد، و القصاص حقنا للدماء، و الوفاء بالنذر تعریضا
للمغفرة، و توفیه المکائیل و الموازین تغییرا للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیها عن
5- ویژگیهای قرآن و عترت
شما ای بندگان خدا! که پرچمداران امر و نهی خدایید، و حاملان دین و وحی میباشید، امانت داران حق، و رسانندگان آن به خلق هستید، بدانید که امام بحق، خود در میان شماست، و اطاعت او پیمانی است که از پیش با شما گرفتهاند، و پس از پیامبر صلی الله علیه و آله جانشینی است که برای شما باقی مانده است
کتاب ناطق خدا با ما اهل بیت است، قرآن راستگو، نور فروزان و شعاع درخشان، که بیان و استدلالهای آن روشن، و اسرار و باطن آن آشکار است، ظاهر آن جلوهگر، و پیروان آن زبانزد جهانیانند
پیروی قرآن انسان را به بهشت میکشاند، سخن شنوی از آن، به نجات میانجامد، به وسیله قرآن به حجتهای نورانی خدا، و به واجبات تفسیر شده، و به محرمات نهی شده، و به استدلالهای جلوهگر، و به براهین کامل هدایتگر، و به فضائل پسندیده، و به مستحبات بخشوده، و به قوانین و آیین واجب شدهی پروردگار، میتوان راه یافت.
6- فلسفه فروع دین و امامت
سپس ایمان را برای پاک کردن شما از شرک قرار داد، و نماز را برای شما از تکبر، و زکات را برای پاک کردن جان و فراوانی روزی، و روزه را برای تحقق اخلاص، و حج را برای تقویت دین، و عدل را برای استواری دلها، و اطاعت از اهل بیت را برای نظم یافتن ملت اسلام، و امامت ما را برای ایمن ماندن از تفرقه، و جهاد را برای عزت اسلام، و صبر را برای به دست آوردن پاداش، و امر به معروف را برای مصالح اجتماعی عموم مردم، و نیکی به پدر و مادر را برای دوری از عذاب الهی، و صلهی ارحام را برای فزونی خویشاوند، و قصاص را برای حفظ خون انسانها، و وفای به نذر را برای آمرزش الهی، و رعایت کیل و وزن در معاملات را برای درمان کم فروشی، و نهی از شرابخواری را
الرجس، و اجتناب القذف حجابا عن اللعنة، و ترک السرقة ایجابا للعفة، و
حرم الله الشرک اخلاصا له بالربوبیة
فاتقو الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون(1)
و اطیعوا الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه
(انما یخشی الله من عباده العلماء).(2)
7- جحود النبی فی سبیل الدعوة
ثم قالت: ایها الناس اعلموا انی فاطمه و ابی محمد صلی الله علیه و آله اقول عودا و بدؤا و لا اقول ما اقول غلطا، و لا افعل ما افعل شططا
(لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم
بالمؤمنین رؤف رحیم)(3)
فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابی دون نسائکم و اخا ابن عمی دون رجالکم و لنعم المعزی الیه صلی الله علیه و آله فبلغ الرسالة، صادعا بالنذارة، مائلا عن مدرجة المشرکین، ضاربا ثبجهم، اخذا باکظامهم، داعیا الی سبیل ربه بالحکمة و الموعظة الحسنة، یکسر الاصنام و ینکث الهام
حتی انهزم الجمع و ولوا الدبر، حتی تفری اللیل عن صبحه و اسفر الحق عن محضه و نطق زعیم الدین
برای پاکیزه ماندن از پلیدیها، و دوری از تهمت ناموسی را برای محفوظ ماندن از لعنت الهی، و ترک دزدی، برای تحقق عفت و پاکدامنی، و حرمت شرک را برای اخلاص در توحید و بندگی، قرار داد.
(پس، از خدا آن گونه که شایسته است بترسید، و از دنیا نروید مگر آن که مسلمان باشید)
خدا را در آنچه امر یا نهی کرده اطاعت نمائید، که همانا فقط دانشمندان از خدا میترسند.
7- رهآورد بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
سپس فرمود:
ای مردم! بدانید که من فاطمه هستم، و پدرم محمد است، آغاز و پایان سخن من بر حق است آنچه میگویم ناروا نیست، و آنچه انجام دهم بر ظلم و ناروا تکیه ندارد
(پیامبری از خود شما مردم برای هدایت شما آمد، که رنجهای شما بر او گران، و او بر شما امیدوار، و بر مؤمنان مهربان و رحمتآور بود)
اگر او را بشناسید، میدانید که پدر من است نه پدر زنان شما، و برادر پسر عموی من (علی بن ابی طالب) است، نه مردان شما، چه نیکو بزرگواری است که این نسبت را به او دادم،
پیامبر صلی الله علیه و آله رسالت خود را به گوش مردم رساند، و آنان را از عذاب الهی ترساند، راه خود را از پرتگاه سقوط مشرکان گردانید، شمشیر بر فرق آنان نواخت، و گلوگاه آنان را فشرد، و با زبان حکمت و موعظهی حسنه، مردم را به راه خدا دعوت کرد.
بتها را در هم شکست، سر شجاعان شرک را بر سنگ کوبید، تا اجتماع مشرکان پراکنده و از میدان گریختند، تا صبح صادق از دل شب تاریک بیرون زد، و چهرهی حق از نقاب در آمد و حق خالص جلوه گر شد، و زمامدار
و خرست شقاشق الشیاطین و طاح و شیظ النفاق و انحلت عقد الکفر و الشقاق، و فهتم بکلمة الاخلاص فی نفر من البیض الخماص.
8- الناس فی الجاهلیة
و کنتم علی شفا حفرة من النار، مذقة الشارب و نهزة الطامع و قبسة العجلان و موطی الاقدام.
تشربون الطرق، و تقتاتون الورق، اذلة خاسئین، تخافون ان یتخطفکم الناس من حولکم فانقذکم الله تبارک و تعالی بمحمد صلی الله علیه و آله بعد اللتیا و التی و بعد ان منی ببهم الرجال و ذؤبان العرب و مردة اهل الکتاب
9- فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام
کلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله او نجم قرن الشیطان او فغرت فاغرة من المشرکین قذف اخاه فی لهواتها فلا ینکفی حتی یطاصماخها باخصمه
و یخمد لهبها بسیفه، مکدودا فی ذات الله، مجتهدا فی امر الله، قریبا من رسول الله، سیدا فی اولیاء الله مشمرا، ناصحا، مجدا، کادحا، لا تاخذه فی الله لومة لائم
10- معارضو الامس و طلاب السلطة الیوم
و انتم فی رفاهیة من العیش و ادعون فاکهون آمنون، تتربصون بنا الدوائر و تتوکفون الاخبار و تنکصون عند النزال و تفرون من القتال.
دین به سخن حق گویا شد، و عربدههای شیطان خاموش، و طرفدارانشان لال شدند، و خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گرههای کفر و تفرقه، از هم گشوده شد، و دهانهای شما به کلمهی اخلاص باز شد، به برکت گروهی از مجاهدان سپید روی نورانی که شکمهایشان از گرسنگی به پشت چسبیده بود.
8- مردم در عصر جاهلیت
در هنگام بعثت، شما در عصر جاهلیت، بر کنارهی پرتگاهی از آتش بودید، چون جرعهای آب، خوراک هر کس بودید و لقمهی هر طمع کننده، آتش زنهای بودید، که فورا خاموش میشدید، لگدکوب هر روندهای بودید، نوشیدنی شما، آب گندیده، و خوردنی شما، پوست جانور و مردار بود، خوار و ذلیل بودید، و رانده شده، و میترسیدید که مهاجمان اطرافتان شما را بربایند، تا آن که خدای بزرگ با دست محمد صلی الله علیه و آله نجاتتان بخشید، پس از حوادث فراوانی که پدید آمد،و رنجها و بلاهای زیادی که از دست شجاعان شما، از گرگهای عرب، از سرکشان اهل کتاب، کشید.
9-ویژگیها و نقش امام علی علیهالسلام در مبارزات رهایی بخش
هرگاه آتش جنگ بر افروختند، خدا خاموش کرد، یا هر هنگام که شاخ شیطان سر بر آورد، یا اژدهایی از مشرکین، دهان باز کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله برادرش علی بن ابی طالب علیهالسلام را در کام اژدها و شعلههای فتنهها افکند، و علی هم باز نمیگشت، مگر آن که سر سرکشان را، پایمال شجاعت خود میگردانید، و آتش آنها را با آب شمشیرش خاموش میکرد.
علی! فرسوده از تلاش فراوان در راه خدا، کوششگر خستگی ناپذیر در امر خدا، نزدیک و خویشاوند رسول خدا صلی الله علیه و آله سید و بزرگی از اولیای خدا،همواره دامن به کمر زده، نصیحت کننده، و تلاش کننده در راه خداست، که در راه خدا از سرزنش، سرزنشکنندگان پروایی نداشت.
10- نکوهش بیتفاوتهای دیروز و تشنگان قدرت امروز
در حالی که شما! در خوشی زندگی میکردید، در امنیت و رفاه، خوش بودید، و منتظر فرصت بودید تا مگر روزگار بر ضد ما دگرگون شود، گوش به زنگ اخبار بودید، به هنگام کارزار فرار میکردید و عقب نشینی داشتید.
فلما اختار الله لنبیه دار انبیائه و ماوی اصفیائه ظهر فیکم حسیکة النفاق و سمل جلباب الدین و نطق کاظم الغاوین و نبغ خامل الاقلین و هدر فنیق المبطلین فخطر فی عرصاتکم و اطلع الشیطان راسه من مغرزه هاتفا بکم، فالفاکم لدعوته مستجبین و للغرة فیه ملاحظین
ثم استنهضکم فوجدکم خفافا و احمشکم فالفاکم غضابا، فو سمتم غیر ابلکم و اوردتم غیر مشربکم
هذا! و العهد قریب و الکلم رحیب و الجرح لما یندمل و الرسول لما یقبر ابتدارا زعمتم خوف الفتنة
(الا فی الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحیطة بالکافرین)(4)
11- علل انقلاب الرجعی علی لاعقاب
فهیهات منکم؟ و کیف بکم؟
و انی تؤفکون؟ و کتاب الله بین اظهرکم، اموره ظاهرة و احکامه زاهرة و اعلامه باهرة و زواجره لائحة و اوامره واضحة
و قد خلفتموه وراء ظهورکم، ارغبة عنه تریدون ام بغیره تحکمون؟ بئس للظالمین بدلا
(و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین).(5)
ثم لم تلبثوا الا ریث ان تسکن نفرتها و یسلس قیادها ثم اخذتم تورون وقدتها و تهیجون جمرتها و تستجیبون
و آنگاه که خدا، برای پیامبرش خانه پیامبران، و آرامگاه اولیاء را برگزید، خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد، و جامهی دین کهنه گردید، ساکت گمراهان، به سخن در آمد، و آدمهای پست و بیارزش با قدر و منزلت شدند، و شتر ناز پروردهی اهل باطل، به صدا در آمد، و وارد خانههای شما شد.
و شیطان سر خویش از مخفیگاه بدر آورد، شما را فرا خواند، دید که پاسخگوی دعوت باطل او هستید، و برای فریب خوردن آمادگی دارید، خواست که بر ضد حق برخیزید، شما را آماده این کار یافت، و شما را گرم و آماده نمود، و دید که غضبناک شدید، پس بر غیر شتر خود، داغ و نشان زدید، و بر آبی که حق شما نبود فرود آمدید.
در حالی هنوز از عهد و قرار شما (بیعت در خم غدیر دو ماه قبل) چیزی نگذشته بود، و شکاف زخم عمیق بود، و دهانه زخم هنوز بهم نیامده، بهبود نیافته بود و پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز دفن نشده بود که هر چه خواستید کردید. و بهانه آوردید که از فتنه میترسیم
(اما در آتش فتنه سقوط کردید، و راستی که جهنم بر کافران احاطه دارد)
شما کجا؟ و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ میگویید!
11- علل انحراف مردم پس از پیامبر صلی الله علیه و آله
چرا بیراهه میروید؟ در حالی کتاب خدا در میان شماست، مطالبش روشن است، و احکام آن درخشان، و نشانههای هدایت آن آشکار، و نهی و هشدارهای آن روشن، و اوامرش واضح است، اما شما به قرآن پشت کردید، و از آن روی گردان شدید، آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟
یا داوری جز قرآن میگیرید؟ بد جایگزینی برای ستمگران است!
(و هر کس غیر از اسلام دینی برگزیند از او پذیرفته نیست، و در آخرت از زیانکاران خواهد بود).
سپس آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و مهار کردن آن آسان گردد. پس آتش گیرهها را بر افروختید، و به آتش فتنهها دامن زدید، تا آن را شعلهور سازید، و به شیطان گمراه کننده، پاسخ مثبت دادید
لهتاف الشیطان الغوی و اطفاء انوار الدین الجلی و اهمال سنن النبی الصفی، تشربون حسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر و الضراء و نصبر منکم علی مثل حز المدی و وخز السنان فی الحشاء
12- اثبات الارث بالادلة القرآنیة
و انتم الان تزعمون ان لا ارث لنا افحکم الجاهلیة تبغون
(و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون)(6)
افلا تعلمون؟
بلی قد تجلی لکم کالشمس الضاحیة انی ابنته!
ایها المسلمون ءاغلب علی ارثی؟ یابن ابی قحافة افی کتاب الله ان ترث اباک و لا ارث ابی؟! لقد جئت شیئا فریا!
افعلی عمد ترکتم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم؟ اذ یقول
(و ورث سلیمان داود)(7)
و قال فیما اقتص من خبر یحیی بن زکریا اذ قال:
(فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب)(8)
و قال: و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله.(9)
و برای خاموش کردن نور اسلام آشکار، بسیج گشتید، و به از بین بردن سنتهای پیامبر
برگزیده، روی آوردید، و حرکتهای منافقانه آغاز کردید، و برای نابودی اهل بیت او، در پشت تپهها و درختان کمین کردید، و ما برابر مصیبتهایی که چونان خنجر بران، یا فرو رفتن سنان در شکم است، چارهای جز صبر نداریم.
12- اثبات ارث با استدلالهای قرآنی
و شما امروز گمان میبرید که برای ما ارثی نیست!
آیا حکم عصر جاهلیت را میطلبید؟
(برای اهل یقین چه حکمیی بالاتر و بهتر از حکم خداست)؟
آیا نمیدانید؟ در حالیکه برای شما مانند آفتاب درخشان، روشن است که من دختر پیامبرم
ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند؟
ای پسر ابی قحافه! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ عجب بدعت تازه و زشتی آوردهای!
آیا آگاهانه و بعمد، کتاب خدا را ترک کرده به آن پشت کردهاید؟
زیرا قرآن میگوید:
(سلیمان از داوود پیامبر ارث برد).
و در آیهی دیگر، آنجا که داستان زکریا را بیان میکند میگوید:
زکریا عرض کرد:
(پروردگارا! مرا فرزندی عنایت فرما، تا از من و آل یعقوب ارث برد).
و فرمود:
(خویشاوندان رحمی اولی، به یکدیگرند).
و قال: یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین.(10)
و قال: ان ترک خیرا الوصیة للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین.(11)
و زعمتم ان لا حظوه لی و لا ارث من ابی و لا رحم بیننا؟!
افخصکم الله بایة اخرج منها ابی؟
ام هل تقولون اهل ملتین لا یتوارثان؟
او لست انا و ابی من اهل ملة واحدة؟
ام انتم اعلم بخصوص القران
و عمومه من ابی و ابن عمی؟
فدونکها مخطومة مرحولة تلقاک یوم حشرک، فنعم الحکم الله و الزعیم محمد و الموعد القیامة، و عند الساعة یخسر المبطلون و لا ینفعکم اذ تندمون و
(لکل نباء مستقر و سوف تعلمون(12) من یاتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم)
ثم رمت بطرفها نحو الانصار فقالت:
13- توبیخ الانصار علی خذلاتهم
یا معشر الفتیة و اعضاد الملة و حضنة الاسلام! ما هذه الغمیزة فی حقی و السنة عن ظلامتی؟
اما کان رسول الله صلی الله علیه و آله ابی یقول (المرء یحفظ فی ولده)
و فرمود:
(خدای تعالی به شما دربارهی اولاد، وصیت میکند، که برای پسر دو برابر بهرهی دختر است).
و فرمود:
(هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، وصیت کنید برای پدر و مادر و نزدیکان، که حکمی است حق برای پرهیزکاران).
شما گمان کردهاید که بهرهای ندارم و از پدرم، پیامبر صلی الله علیه و آله ارث نمیبرم؟
آیا خدا شما را مخصوص آیهای فرمود که پدرم را از آن بیرون کرده؟ یا آن که میگویید اهل دو کیش از یکدیگر ارث نمیبرند؟
و یا من و پدرم را اهل یک دین و آیین نمیدانید؟
یا آن که شما به آیات خاص و عام قرآن، از پدرم پیامبر صلی الله علیه و آله و پسر عموی من، علی بن ابیطالب داناترید؟
ابابکر! اینک این تو و این شتر خلافت، شتری مهار زده، و رحل نهاده، برگیر و ببر، باتو در روز قیامت، ملاقات خواهد کرد
چه نیکو داوری است خدا، و نیکو دادخواهی است محمد صلی الله علیه و آله و چه خوش وعده گاهی است قیامت!!
در آن روز اهل باطل زیان میبرند، آنگاه دیگر پشیمانی سودی ندارد
(و برای هر خبری، قرارگاهی است، پس خواهید دانست که عذاب خوار کننده بر سر چه کسی فرود خواهد آمد، و عذاب جاویدان چه کسی را در بر خواهد گرفت).
آنگاه رو به سوی انصار کرده چنین گفت
13- نکوهش از سستی انصار
ای انجمن نقباء و مؤمنین! ای بازوان ملت! ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی چیست که در حق من روا میدارید؟ و چرا برابر دادخواهی من سهل انگارید؟
آیا پدرم رسول خدا نمیفرمود:
باید حرمت هر کس در مورد فرزندان او حفظ شود؟
سرعان ما احدثتم و عجلان ذا اهالة و لکم طاقة بما احاول و قوة علی ما اطلب و ازاول
اتقولون مات محمد صلی الله علیه و آله؟
فخطب جلیل استوسع وهیه و استنهر فتقه و انفتق رتقه، اظلمت الارض لغیبته و کسفت الشمس و القمر و انتثرت النجوم لمصیبته و اکدت الامال و خشعت الجبال و اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته، فتلک و الله النازلة الکبری و المصیبة العظمی لا مثلها نازلة و لا بائقة عاجلة
اعلن بها کتاب الله جل ثنائه فی افینتکم و فی مماسکم و مصبحکم، یهتف فی افنیتکم هتافا و صراخا و تلاوة و الحانا و لقبله ما حل بانبیاء الله و رسله،
حکم فصل و قضاء حتم
(و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین).(13)
14- دعوة الناس الی انصافها
ایها بنی قیلة ءاهضم تراث ابی؟
و انتم بمرای منی و مسمع و منتدی و مجمع
تلبسکم الدعوة و تشملکم الخبرة و انتم ذو و العدد
با چه سرعتی دچار اعمال ناپسند شدید! و چقدر زود، آب از دهان و دماغ بز لاغر فرو ریخت؟ «دچار غفلت شدید» در حالی که شما انجمن انصار، توان گرفتن حق ما را دارید، و نیروی کافی برای حمایت من در دادخواهی وجود دارد. آیا میگویید: محمد صلی الله علیه و آله مرد!
آری وفات پیامبر صلی الله علیه و آله مصیبتی بزرگ است، مصیبتی در نهایت بزرگی و وسعت، که شکاف زخم آن بسی فراخ است، و زخمهای گذشته دل را دوباره باز کرد، و زمین با غیبت او تاریک شد، و ستارگان بیفروغ شدند، و آرزوها به نا امیدی گرایید، و کوهها از جای خود فرو ریخت، و حرمت اهل پیامبر صلی الله علیه و آله ضایع شد.
آری، پس از مرگ، احترامی برای کسی باقی نمیماند.
پس این مصیبت، بس بزرگ بود، و همانند نداشت، که هیچ بلایی به پایهی آن نمیرسد، و این را کتاب خدا آشکارا تذکر داد، همان کتابی که در خانههایتان و در مجالس روز و شب شما، آرام و با صدا، با قرائت و لحن زیبا، آن را میخوانید
این مصیبت، پیش از این به دیگر پیامبران آسمانی نیز وارد آمد، حکم حتمی خدا، و قضای قطعی الهی است (که فرمود)
«محمد صلی الله علیه و آله نیست مگر پیامبری که پیش از وی پیامبران دیگری در گذشتند، پس اگر او بمیرد، و یا کشته شود، به عقب بر میگردید؟ و آن کس که به عقب برگردد، به خدا زیانی
نمیرساند و خدا شکر کنندگان را پاداش خواهد داد»
14- دادخواهی از مسلمین
آوه! پسران قیله!(14)
پیش چشم ما میراث پدرم را ببرند، و حرمت نگه ندارند
در حالی که دارای انجمن و اجتماعید.
صدای دعوت مرا همگان میشنوید، و از حال من از هر جهت آگاهید، و دارای نفرات رزمی و ذخیرهاید، دارای ابزار جنگی و قوهاید
و العدة والاداة و القوة و عندکم السلاح و الجنة
توافیکم الدعوة فلا تجیبون و تاتیکم الصرخة فلا تغیثون و انتم موصوفون بالکفاح، معروفون بالخیر و الصلاح، و النخبة التی انتخبت و الخیرة التی اختیرت لنا اهل البیت
قاتلتم العرب و تحملتم الکد و التعب و ناطحتم المم و کافحتم البهم، لا نبرح او تبرحون، نامرکم فتاتمرون
حتی اذا دارت بنا رحی الاسلام و در حلب الایام و خضعت نعرة الشرک و سکنت فورة الافک و خمدت نیران الکفر و هدات دعوة الهرج و استوسق نظام الدین
فانی حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نکصتم بعد الاقدام و اشرکتم بعد الایمان؟
(الا تقاتلون قوما نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم و هموا باخراج الرسول و هم بدعوا کم اول مرة اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مؤمنین.)(15)
15- اسباب تساهل الناس فی نصرها
الا وقد اری ان قد اخلدتم الی الخفض و ابعدتم من هو احق بالبسط
و القبض و خلوتم بالدعة و نجوتم من الضیق بالسعة فمججتم ما وعیتم و دسعتم الذی تسوغتم
(فان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعا فان الله لغنی حمید).(16)
انواع اسلحه و زره و سپر، نزد شماست، صدای دعوت من به شما میرسد، ولی جواب نمیدهید!؟ و نالهی فریاد خواهی من به گوشتان میرسد. ولی مرا یاری نمیکنید!
و حال آن که به شجاعت و جنگاوری معروفید، و به خیر و صلاح مشهور. شما برگزیدگانی بودید که انتخاب میشدید، و انتخاب شوندگانی که برگزیده شدید. با عرب و بتپرستان در افتادید و تحمل رنج و زحمت نمودید، با امتهای سرکش، به رزم پرداختید، و با پهلوانان به نبرد برخاستید.
همواره ما فرمانده بودیم شما فرمانبر، ما امر میکردیم و شما تسلیم اوامر ما بودید، تا آسیاب اسلام به گردش افتاد و پستان روزگار به شیر آمد، و نعرههای شرکآمیز خاموش شد، و دیگهای طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش کفر خاموش گشت، و نداهای هرج و مرج طلب ساکت شد، و نظام دین استوار گردید.
پس چرا امروز بعد از اقرار و اعتراف، سرگردان شدید؟ و پس از آشکار کردن عقیده، امروز پنهانکاری دارید؟ و بعد از آن پیشگامی، به عقب بر میگردید؟ و بعد از ایمان، شرک آوردید؟
«آیا نمیجنگید با گروهی که عهد شکستند؟ و خواستند رسول خدا را اخراج کنند با آنکه آنها آغازگر جنگ بودند، آیا از آنان میترسید؟ در حالی که سزاوار است که از او بترسید اگر مؤمنید».
15- علل سستی مردم
اما جز این نیست که به تن آسایی خو کردهاید، و امام واقعی خود را از زمامداری دور کردهاید، و با رفاه و آسایش خلوت کردهاید، و از سختی زندگی به راحتی و خوشگذرانی رسیدهاید، به همین سبب آنچه را که حفظ کرده بودید، از دست دادید، و آنچه را که فرو بردید. استفراغ کردید پس بدانید!
(اگر شما و هر که در زمین است کافر شوید، خدای تعالی بینیاز از همگان است).
الا و قد قلت ما قلت علی معرفة منی بالخذلة التی خامرتکم و الغدرة التی استشعرتها قلوبکم
و لکنها فیضة النفس و نفثة الغیظ و خور القناة و بثة الصدر و تقدمة الحجة.
فدونکموها فاحتقبوها دبرة الظهر، نقبة الخف، باقیة العار، موسومة بغضب الجبار و شنار الابد، موصولة بنار الله الموقدة التی تطلع علی الافئدة، فبعین الله ما تفعلون
(و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون)(17)
و انا ابنة نذیر لکم بین یدی عذاب شدید
فاعملوا انا عاملون و انتظروا انا منتظرون
فقال ابابکر سمعت رسول الله یقول: نحن معاشر الانبیاء لا نورث درهما و لا دینارا
16- علل انصراف الناس عن حکم القرآن
فقالت: سبحان الله! ما کان رسول الله صلی الله علیه و آله عن الکتاب صادفا و لا لاحکامه مخالفا بل کان یتبع اثره و یقفو سوره افتجمعون الی الغدر اعتلالا علیه بالزور؟
و هذا بعد وفاته شبیه بما بغی له من الغوائل فی حیاته
هذا کتاب الله حکما عدلا و ناطقا فصلا یقول:
یرثنی و یرث من آل یعقوب(8)
بدانید! آنچه را که من گفتم از روی آگاهی کامل بود، از سستی شما، و هماهنگ شدن قلبهایتان با بیوفائی، و خیانت شما آگاهم
چه کنم، اینها جوشش دل اندوهگین است، و راه بیرون ریختن خشم و غضب، و آنچه را که جانم نمیتواند تحمل کند از سینه بیرون ریختم، و حجت و برهان را از این راه در پیش روی شما قرار دادم.
پس خلافت را بگیرید و بروید، ولی بدانید پشت این شتر خلافت زخم است، و پای آن تاول زده، عار و ننگ آن باقی است، و نشان از غضب خدا دارد، و ننگ ابدی و جاویدان، و هر کس که آن را بگیرد، فردا به آتش بر افروخته خدا، که بر قلبها احاطه دارد، وارد میشود.
آنچه انجام میدهید برابر چشم خداست
(و بزودی آنان که ستم کردند، خواهند دانست که به کدام جایگاه آتشینی باز میگردند.
مردم! من دختر آن کس هستم که شما را از عذاب جهنم که در پیش روی ماست، خبر داد
(پس هر چه میتوانید انجام دهید، ما هم به دنبال کار خود میرویم، شما منتظر بمانید، که ما هم منتظر خواهیم ماند).
ابابکر گفت از پیامبر شنیدم که میفرمود:
ما گروه پیامبران درهم و دینار به ارث نمیگذاریم!
حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ داد:
16- علل روی گردانی مردم از قرآن
سبحان الله! در شگفتم از این تهمت! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از کتاب خدا رویگردان نبوده، و مخالف احکام قرآن کریم نبود، همواره پیرو قرآن بود، و دنبال سورهها و آیات آن میرفت
آیا برای توطئه اجتماع کرده و به نیرنگ و دروغ میخواهید به پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله دروغ و بهتان بندید؟ این کار شما پس از وفات او، مانند فتنههایی است که در زمان حیاتش برای نابودی او به وجود میآوردید.
شما که میگویید پیغمبر ارث نمیگذارد، اینک این کتاب خدا، بین من و شما داوری عادل، و گوینده و جدا کنندهی حق و باطل، است که میگوید.
زکریای پیامبر به خدا فرمود:
«فرزندی به من عطا فرما که از من و آل یعقوب ارث برد»
و ورث سلیمان داود(18)
فبین عز و جل فیما وزع علیه من الاقساط و شرع من الفرائض و المیراث و اباح من حظ الذکران و الاناث ما ازاح علة المبطلین و ازال التظنی
و الشبهات فی الغابرین:
(کلا بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون)(19)
فقال ابابکر: الناس حکم بینی و بینک، و انهم بایعونی
17- اسباب اسراع الناس الی الباطل
معاشر الناس! المسرعة الی قیل الباطل المغضیة علی الفعل القبیح الخاسر
(افلا تتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها)
کلا بل ران علی قلوبکم ما اساتم من اعمالکم فاخذ
بسمعکم و ابصارکم و لبئس ما تاولتم و ساء ما به اشرتم و شر ما منه اعتضتم
لتجدن و الله محمله ثقیلا وغبه و بیلا اذا کشف لکم الغطاء و بان ما ورائه الضراء و بدالکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون
و خسر هنا لک المبطلون.(20)
و باز در آیه دیگری میفرماید:
«سلیمان پیغمبر از داود علیهالسلام ارث برد»
خداوند متعال در تقسیم سهمیهها بیان روشنی دارد، و واجبات و سهم ارث هر یک از افراد را مشخص کرده است، و سهم ارث فرزندان دختر و پسر را به گونهای توضیح داد که بهانههای اهل باطل را بر طرف کرد، و مجال گمان و شک و تردید، تا قیامت برای هیچ فردی باقی نگذاشت.
چنین نیست که شما میگویید،
(بلکه نفسهای امارهی شما، کاری را برای شما جلوه داده است، پس من چارهای جز صبر نیکو ندارم، و از خداوند یاری میطلبم بر آنچه شما توصیف میکنید).
ابابکر برای ساکت کردن مردم گفت:
(ای دختر پیامبر این مردم بین من و شما داوری خواهند کرد که با من بیعت کردهاند).
پس از اظهار نظر مجدد ابابکر و عوام فریبی او، خطاب به مردم فرمود
17- علل سیر ارتجاعی مردم
ای گروه مردم! که به سوی شنیدن حرفهای بیهوده شتاب میکنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده میگیرید
آیا در قرآن اندیشه نمیکنید؟ یا آن که بر دلهای شما مهر زده شد؟
نه، بلکه آنچه از اعمال زشتی که انجام دادهاید
(تیرگی آن دلهای شما را فرا گرفته است، و گوشها و چشمهایتان را پر کرده است)
بسیار بد به تاویل آیات قرآن روی آوردید، و بد راهی را پیشنهاد کردید، و بد معاملهای انجام دادهاید!
به خدا سوگند، تحمل این بار برای شما سنگین و سرانجام آن پر از وزر و وبال است، آن روزی که پردهها برای شما بالا رود، و زیان آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمیکردید بر شما آشکار گردد، آنگاه روشن میشود که
اهل باطل زیانکارند، و چارهای نخواهند داشت.(21)
1) آیه 102 آل عمران.
2) آیه 28 سورهی فاطر.
3) توبه آیهی 129.
4) توبه آیه 49.
5) آل عمران آیه 85.
6) مائده آیه 50.
7) نمل آیه 16.
8) مریم آیه 6.
9) انفال آیهی 75.
10) نساء آیه 11.
11) بقرة 180.
12) انعام آیه 67.
13) آل عمران 144.
14) قیله مادر بزرگ اوس و خزرج بود.
15) توبه آیه 13.
16) ابراهیم آیه 8.
17) الشعراء آیهی 227.
18) نمل آیهی 16.
19) یوسف 18.
20) غافر آیه 78.
21) کتاب معانی الاخبار ص 354 و کشف الغمه ج 2 ص 40 و بحار ج 43 ص 158.