جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حرم دوست

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

بخت فرخنده شبی بال و پری داد مرا++

به سوی کعبه‏ی مقصود فرستاد مرا

خواب شیرین وصال حرم دوست شبی++

سوخت در تاب و تب عشق چو فرهاد مرا

سایه چون بر سرم افکند همای توفیق++

کرد از بند هوا و هوس آزاد مرا

پرکشیدم به سوی کعبه که تا بار دگر++

کرم دوست کند یاری و امداد مرا

این صفای ملکوتی و صدای لبیک++

نرود تا ابد این منظره از یاد مرا

دل دیوانه سوی چشمه‏ی زمزم بردم++

تا مگر چشمه‏ی رحمت کند آباد مرا

استلام حجر و سعی و صفا و مروه++

زنگ از آئینه‏ی دل برد و صفا داد مرا

بانی کعبه خلیل است در آن بیت جلیل++

زنده شد خاطره‏ی بانی بنیاد مرا

یثرب و منظره‏ی قبه‏ی خضرای رسول++

برد اندوه و غم از خاطر ناشاد مرا

عطر گلهای رسالت به مشامم بگذشت++

چو گذر بر حرم فاطمه افتاد مرا

به دعا دست گشودم که مکن یا رب دست++

کوته از دامن این مادر و اولاد مرا

خیزم از خاک و به دامان بتول آویزم++

گر به کویش چو غباری ببرد باد مرا