جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تحریکات شیطان ‏صفت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

عالم بزرگ شیخ اجل و اقدم، عبیداللَّه بن عبداللَّه اسد آبادی در کتاب «اَلْمُقْنِعُ فِی الْاِمامَةِ» می‏گوید:

فصل: در اینجا به گوشه‏هائی از حادثه‏ی سقیفه می‏پردازیم تا روشن گردد که چگونه قوم تصمیم گرفتند تا ولیّ امر و صاحب حق را از حقّ خود بازدارند:

مورّخین و سیره‏نویسان به اتّفاق نقل کرده‏اند: هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، امیر مؤمنان علی (ع) به تجهیز و غسل جسد مطهّر آنحضرت مشغول شد، مهاجران و انصار و غیر آنها از قریش منتظر بودند تا ببینند از ناحیه‏ی امیر مؤمنان علی (ع) و بنی‏هاشم چه عکس‏العملی بروز می‏کند، ابلیس به صورت مغیرة بن شُعبه مرد لوچ طایفه‏ی ثقیف درآمد، و به آنها گفت: منتظر چه هستید؟

گفتند: در انتظار این هستیم که کار بنی‏هاشم پایان یابد.

ابلیس گفت: «بروید و کار را وسعت دهید تا وسعت یابید، سوگند به خدا اگر توقّف کنید تا بنی‏هاشم از تجهیز جنازه‏ی رسول خدا (ص) فارغ گردند، تحت نفوذ آنها می‏افتید و کار خلافت همچون شیوه‏ی قیصرهای روم و کسری‏های ایران خواهد گردید، از این گذشته مدّتی قبل چند نفر از قریشیان طوماری نوشته‏اند و آن را نزد ابوعبیده‏ی

جرّاح، به امانت سپرده‏اند، و در آن ضامن و متعهّد شده‏اند که اگر رسول خدا (ص) وفات کرد و یا کشته شد، از امامت بنی‏هاشم عدول کنند تا مقام نبوّت و خلافت در میان آنها جمع نگردد».

سپس همین ابلیس (مغیره) نزد انصار رفت و آنها را برای بدست گرفتن زمام حکومت، تحریک نمود، و کارهای آنها را به نظرشان جلوه داد.

گروه انصار به سوی سقیفه‏ی بنی‏ساعده حرکت کردند.