زمان مطالعه: < 1 دقیقه
فاطمه امالائمه عصمت کبری++
بضعهی خیر الانام و زهرهی زهرا
پردهنشین سرادقات جلالش++
تکیه گزین سلیل رفعت لولا
آنکه به حورای اصل گشته ملقب++
وانکه به عذرای دهر گشته مسما
ساره و هاجر کمینه خادمهی او++
مریمش از جان کنیز و قابله حورا
درج گرانمایهی دو گوهر تابان++
مطلع نورین و آسمان دو بیضا
گر نبدی فاطمه نبود به عالم++
هستی این نه سپهر و آدم و حوا
گر نبدی طالع از سپهر نبوت++
ور ننهادی قدم به عرصهی دنیا
خود ز نبوت نه اسم بود و نه رسمی++
هم ز ولایت نه لفظ بود و نه معنا
در شب دامادی امیر مکرم++
مهر جهانتاب ماه مکه و بطحا
حکم به جبریل شد ز قادر ذوالمن++
امر به خازن شد از مهیمن یکتا
تا که دو بحر شگرف عالم هستی++
کرده تلاقی شوند جمع به یک جا
بحر نبوت بود رسول مکرم++
بحر ولایت علی عالی اعلا
برزخ مابین این دو به هستی++
نیست به غیر از وجود زهرهی زهرا