ابوبکر و عمر، پس از تقویت حکومت خویش و سرکوبی مخالفان، برای جلب افکار عمومی به فکر دلجوئی از حضرت زهرا علیهاالسلام و جبران اشتباهات گذشته افتادند، و با تلاش فراوان همراه با امام علی علیهالسلام به خدمت آن یگانه دخت پیامبر رسیدند
سلام کردند. عذر خواهی نمودند که:
(گذشتهها گذشت و اشتباهاتی تحقق یافت، به هر حال شما دختر پیامبر رحمت، باید گذشتهها را نادیده انگارید و ما را عفو فرمائید).
حضرت زهرا علیهاالسلام برای آن که واقعیتها را به همهی انسانها در طول تاریخ بشناساند، و به آنها نیز بفهماند که هر گذشتهای را نمیتوان نادیده انگاشت و در برابر انحراف ملت و سیر ارتجاعی حکومت نمیشود بیتفاوت ماند، آنها را به سخنان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله توجه داد و فرمود:
حدیث 170
قالت: نشدتکما الله الم تسمعا رسول الله صلی الله علیه و آله یقول:
فاطمه بضعة منی من آذاها فقد آذانی؟
رضا فاطمه من رضای و سخط فاطمه من سخطی؟
فمن احب فاطمه ابنتی فقد احبنی، و من ارضی فاطمه فقد ارضانی؟!!
قالا نعم
قالت: فانی اشهد الله و ملائکته انکما اسخطتمانی و ما ارضیتمانی و لئن لقیت النبی لا شکونکما الیه.
(شما را بخدا سوگند میدهم آیا شنیدهاید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
فاطمه پارهی تن من است و من از اویم، هر که او را بیازارد مرا آزرده خشنودی فاطمه موجب خشنودی من است و خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من، هر کس فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است؟!)
ابوبکر و عمر پاسخ دادند: آری (این کلمات را از پیامبر شنیدیم.)
حضرت زهرا علیهاالسلام پس از اعتراف آن دو نفر فرمود:
(خدا و ملائکه را بشهادت میطلبم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید و آزردید و موجبات خشنودی مرا فراهم نکردید. اگر با پدرم رسول خدا ملاقات کنم، شکایت شما را نزد پدرم خواهم برد.)(1)
1) بحار ج 28 ص 303 و دلائل الامامة ص 45/ ج 1 ص 14 و الامامة و السیاسة، ج 3 ص 1214.