گفتا که منم امام و میراث++
بستد ز نبیرگان و دختر
صعبی تو و منکری گر این کار++
نزدیک تو نیست صعب منکر
ور می بروی تو با امامی++
کاین فعل شده است زو مُشهر
من با تو نیم که شرم دارم++
از فاطمه و شبیر و شبر